دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
از گوشه کنار نشریات دانشجویی؛

آیا سلبریتی‌های ایران جای روشنفکران را می‌گیرند؟

نقش روشنفکری در ایران به معنای سازندگان افکار عمومی به سلبریتی‌هایی که عمدتا بازیگران، خوانندگان، سینماگران یا قهرمانان ورزشی هستند داده می‌شود و کسانی که روی صحنه بازی می‌کنند دیده می‌شوند جایگاه روشنفکر را می‌گیرند.
کد خبر : 244723

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، سلبریتی‌های ایرانی امروز همه جا را قبضه کرده‌اند. از سینما، تلویزیون، مطبوعات و دیگر رسانه‌ها گرفته تا شبکه‌های اجتماعی. این مساله تن‌ها به همین جا محدود نمی‌شود و حالا بسیاری از آن‌ها فعال محیط زیست یا عضو کمپین‌های حمایت از حیوانات هستند و به افکار عمومی هم جهت می‌دهند.


این جهت‌دهی به افکار عمومی البته امری مربوط به ایران نیست و در دیگر کشور‌ها هم چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد، به طور مثال نویسندگان و خوانندگان آمریکایی درباره انتخابات آمریکا نظر می‌دهند و از مردم می‌خواهند به یک کاندیدای ریاست جمهوری رای بدهند. اما آنچه در ایران در حال رخ دادن است چیزی فراتر از نقش معمول یک بازیگر، هنرمند یا ورزشکار است و سلبریتی‌ها کم‌کم دارند جایگاه رهبران افکار در جامعه امروز ایران را می‌گیرند.


این مساله به دلیل جابه‌جایی نقش‌هاست. در ایران نقش روشنفکری به معنای سازندگان افکار عمومی به سلبریتی‌هایی که عمدتا بازیگران، خوانندگان، سینماگران یا قهرمانان ورزشی هستند، داده می‌شود. به این معنا که کسانی که روی صحنه بازی می‌کنند و هنرمندانی که دیده می‌شوند، جایگاه روشنفکر را می‌گیرند.


پدیده فکر و اندیشه لایه‌های متعددی دارد که یکی از آن‌ها آفرینندگان اندیشه و افرادی هستند که در لایه‌های عمیق‌تر به تولید فکر می‌پردازند و از قضا در پشت صحنه حضور دارند. مثلا از متفکران، نویسندگان و شعرا گرفته تا فلاسفه، جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران مسائل اجتماعی و سیاسی را داریم که در پشت صحنه هستند و محصول کار آن‌ها به صورت فیلم، موزیک، آواز یا بازی‌های نمایشی، هنری و ورزشی ارائه می‌شود، اما در ایران به دلیل اینکه نگاه ظاهربین ما به جلوی صحنه دوخته شده، آنان را که به یک معنا پشت صحنه هستند نمی‌بینیم و تنها سلبریتی‌ها دیده می‌شوند.


روشنفکران در ایران مورد بی‌عنایتی قرار گرفته‌اند و ارتباط آن‌ها با مردم قطع و سرکوب شده‌ و این افراد از جلوی صحنه به پشت صحنه رانده شده‌اند. همین مساله باعث شده تا مشارکت در حیات فکری کمتر شده و کمتر دیده می‌شوند و مردم هم در فقدان روشنفکران و در جابه‌جایی نقش‌ها، نقش رهبری افکار به بازیگران انتقال پیدا کرده است.


مردم از بازیگران کاری را انتظار دارند که از عهده آن‌ها خارج است. دلیل دیگر این انتقال نقش گسترش شبکه‌های اجتماعی است، در مقابل فرهنگ کتاب و کتابخوانی که پل ارتباطی مردم با روشنفکران را ایجاد می‌کرد، تخریب شده است و فرهنگ کوتاه‌نویسی و فرهنگ تصویری، کلیپ، ویدئو و مانند آن گسترش پیدا کرده است، در این میان همین مساله به بازیگران امکان بیشتری برای دیده شدن هم داده است. در حالی که کتاب به روشنفکران این امکان را می‌داد که با مخاطب خود ارتباط برقرار کنند، دنیای مجازی مانند اینستاگرام که مبتنی بر تصویر است و متن ندارد امکان دیده شدن را از روشنفکران بیشتر گرفته و به سلبریتی‌ها انتقال داده است؛ بنابراین در شرایطی که مراجع فکری دیگر مانند روشنفکرانی که دارای اندیشه‌های آرمانگرا، ایدئولوژیک یا سنتی و مذهبی هستند تعمدا توسط مردم و جوان‌ها به حاشیه رانده می‌شوند و فاصله اجتماعی و فکری از آن‌ها در جامعه ایجاد می‌شود؛ در نهایت بازیگران تبدیل به مراجع فکری می‌شوند.
تحول در جوانان، نگرش رسمی به فضای موجود، وجود حزب بدون تحزب و نبود سیاست‌های حزبی، گسترش فضای مجازی و الزامات و اقتضائات آن و کاهش تاثیرگذاری فرهنگ مکتوب و مطالعه ادبی باعث می‌شود جوان‌ها به دم دست‌ترین گروه‌های فکری موجود مراجعه کنند؛ کسانی که می‌توانند سریع‌تر ارتباط برقرار کنند، در حالی که جوانان فکر نمی‌کنند تتلو یا هنرمندان دیگر چه مقدار عمق فکری دارند، البته این به این معنا نیست که اهمیت بازیگران کم باشد، اما زمانی که بازیگران می‌خواهند نقش روشنفکران را ایفا کنند، فضای فکری از یک فضای نخبه‌گرای دموکراتیک به فضای پوپولیستی تبدیل می‌شود و کار به آنجا می‌رسد که سلبریتی‌ها با عواطف طرفداران خودشان روبه‌رو هستند و نه پیام‌هایی براساس اندیشه و عمق افکار.


راه حل کاهش این ظاهرگرایی فکری و انتقال تفکر به بازیگران، این است که در عرصه سیاسی به جای بازیگران عوام‌فریب، نخبه‌های سیاسی ورود کنند و دولت باید نخبگان فرهنگی را به جامعه وارد کند، مشارکت نخبگان را افزایش دهد و امکان بازنمایی در فضای رسمی را به این بخش از جامعه بدهد. این بازنمایی باید در تلویزیون، رادیو و مطبوعات رسمی کشور شکل بگیرد و روشنفکران حرف بزنند و با مردم ارتباط برقرار کنند. در واقع هر کسی باید نقش خودش را بازی کند و در شکستن و تغییر دادن این فضا تلاش شود.


در مقایسه میان وجوه سلبریتی‌ها در ایران و دیگر کشور‌ها هم به طور مثال در آمریکا خوانندگان و هنرمندان برای هیلاری کلینتون برنامه اجرا کردند و از مردم خواستند به او رای بدهند اما سیاست آمریکا را نه سلبریتی‌ها بلکه احزاب می‌چرخاند.


سلبریتی‌ها در دیگر کشورها در صنعت فرهنگ نقش دارند، در عرصه رسمی و محصولات فرهنگی آنها بر مردم تاثیرگذاری دارند یا برخی هنرمندان در عرصه محیط زیست یا فعالیت‌های مردم‌گرایانه حضور دارند اما هیچ‌گاه نقش اندیشمند را بازی نمی کنند و به یک معنا تفکیک نقش‌ها به رسمیت شناخته شده است؛ در واقع فضای فکری آمریکا را روشنفکران می‌چرخانند و از سوی دیگر در کشورهایی که احزاب سیاسی در جای حودشان هستند این مسائل به خوبی تفکیک شده است.


البته این نکته را فراموش نکنیم که در این متن منظور از روشن فکر، روشنفکران واقعی است؛ نه هر کسی که با توهین به مقدسات، ارزش ها و آرمان های یک ملت و یک کشور حرف های دروغین خود را به خورد مردم می دهند.


منبع: خبرگزاری دانشجو


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته