دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

درباره تجمع مشهد و حواشی آن چه باید کرد؟

چند ساعت بعد از تجمع مشهد، اظهارنظر معاون اول رئیس‌جمهور درباره اعتراض‌های خیابانی به معضلات اقتصادی اولین علامت سوال بزرگ را روبه‌روی افکار عمومی قرار داد. آقای جهانگیری به صورت تلویحی ساماندهی این نوع حرکات را به مخالفان سیاسی دولت مربوط کرد.
کد خبر : 246741

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، درباره تجمع‌ اعتراضی جمعی از مردم مشهد که ظهر روز پنجشنبه در میدان شهدای این شهر برگزار شد، در دو روز اخیر تحلیل‌های زیادی منتشر شده است. برخی از واکنش‌های رسمی و غیر‌رسمی به این رویداد نشان می‌دهد بیشتر از آنچه تکرار این نوع تجمع‌ها می‌تواند «مساله‌ساز» باشد، فقر تحلیلی و دیدگاه اشتباه دست‌اندرکاران اجرایی حول و حوش ریشه اصلی ماجرا و راه‌های رفع مساله مورد سوال جدی است.
چند ساعت بعد از تجمع مشهد، اظهارنظر معاون اول رئیس‌جمهور درباره اعتراض‌های خیابانی به معضلات اقتصادی اولین علامت سوال بزرگ را روبه‌روی افکار عمومی قرار داد. آقای جهانگیری به صورت تلویحی ساماندهی این نوع حرکات را به مخالفان سیاسی دولت مربوط کرد و با لحنی تهدیدآمیز گفت: «دود این کار به چشم خودشان خواهد رفت»، این گفته عالی‌ترین مقام اجرایی کشور بعد از رئیس‌جمهور را کنار این نظر بگذارید که می‌گوید: «مسائل اقتصادی را بهانه کرده‌اند که به نظر می‌آید پشت این قضیه مساله دیگری باشد که حتما باید شناسایی شود.»


متاسفانه بهترین عنوان برای این واکنش «پاک کردن صورت‌مساله» است، اگر خوش‌بین باشیم این «دست فرمان» تمام دستگاه اجرایی کشور را دربرمی‌گیرد، نگاه بدبینانه هم تند شدن واکنش بدنه دولت در برابر اعتراض‌های اقتصادی بعدی است. منطق حاکم بر نظر جناب جهانگیری نشان می‌دهد نباید منتظر معجزه‌ای از سوی دولت باشیم، چون پاسخ حرکت سیاسی، سیاسی است و منطق اصلی تجمع‌کنندگان(فعلا کاری با حواشی سیاسی آن ندارم) به حاشیه می‌رود. شبیه این به حاشیه بردن مطالبات مردمی در ماجرای حملات سیاسی احمدی‌نژاد به قوه قضائیه تکرار می‌شود، در آن مساله هم «غلظت سیاسی کردن» نقدها به دستگاه قضایی آنقدر بالاست که حتی منتقدان سنتی قوه قضائیه از اظهارات احمدی‌نژاد اعلام برائت می‌کنند، نتیجه هم مشخص است: کنار رفتن نقدهای اساسی به عملکرد دستگاه قضایی و ایجاد دوگانه سیاسی تند و غیرقابل کنترل.


این واکنش یک مقام رسمی را کنار سکوت محض رسانه‌های رسمی مثل تلویزیون بگذارید که زمینه ایجاد شایعات و دروغ‌های شاخ‌دار درباره علت و جزئیات تجمع را تشدید کرد، چرا با وجود دسترسی وسیع مخاطبان در سراسر کشور به رسانه‌های معاند نباید تلویزیون تصویر واقعی از اتفاق میدانی ارائه دهد، یک‌بار تجربه واقعی کنار گذاشتن سانسور خبرهای داغ اما تلخ در تلویزیون پرونده این برخورد نسنجیده را خواهد بست.
با سکوت رسانه‌های رسمی درباره این نوع تجمع‌ها فرصت طلایی برای بی‌بی‌سی ایجاد شده تا جایی که تصویر یک جنگ میدانی تمام‌عیار از ایران ارائه داده، بدتر اینکه رسانه‌های «بددهن» و «دروغگو» شب‌عیدشان شده: انتشار وسیع عکس‌های دروغ و خبرهای کذب آن هم به صورت رگبار. چرا؟ چون رسانه‌های رسمی فکر می‌کنند چون ما خبری منتشر نمی‌کنیم کسی هم نمی‌تواند خبر دروغ منتشر کند.


باور کنید اگر صریح و شفاف علت تجمع از رسانه ملی عنوان شود و مسئولان دولتی و مجلس و... با تصمیم‌های فوری پاسخ مطالبات مردم را بدهند، هیچ عنصر ضدانقلاب فرصت‌طلبی نمی‌تواند لباس مردم خسته از مشکلات را بر‌تن کند.
پس از انتشار خبر تجمع مشهد، اولین سوال دلیل تجمع بود:‌ جواب قابل پیش‌بینی مساله اقتصادی از جمله موسسات مالی، گرانی و بیکاری بود، دومین مساله نحوه ساماندهی این تجمع هم ارجاع به هماهنگی در شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه تلگرام بود، اما در متن برگزاری تجمع آن‌گونه که شاهدان عینی می‌گویند درصدی از عناصر ضدانقلاب شعارهای تند سیاسی را به میدان می‌آورند اما نحوه پایان‌بندی تجمع نشان می‌دهد همان‌گونه که سرتیتر «اقتصادی» برای تجمع انتخاب شده بود، مساله تجمع‌کنندگان مشکلاتی است که خود مسئولان دولتی به آن اذعان دارند.


خیلی زود رسانه‌های ضدانقلاب به میدان آمدند، انتشار وسیع عکس‌ها و فیلم‌های تجمع و شور کردن آش سیاسی آن، در دستور کارشان قرار گرفت، اما این واکنش امثال «بی‌بی‌سی فارسی» که دقیقا با استفاده از ادبیات فتنه 88 فضای داخلی ایران را ملتهب و آشوب‌زده نشان دادند چگونه قابل تحلیل است؟ خبرها و شواهد فعلی چیزی را ثابت نمی‌کند اما حداقل می‌توان گفت زمینه و بستر مشکلات اقتصادی موجود، که در ماه‌های اخیر در قالب تجمع‌های اعتراضی دیده بودیم(مثال واضح آن تجمع‌های روزانه مقابل مجلس است) دستگاه‌های امنیتی غربی را برای عمل میدانی تحریک کرده است.
با این وجود باید گفت اگر دولت و مجلس محترم، قاطبه حرکت و دلیل و بستر اعتراض مشهد را فارغ از مشکلات اقتصادی واقعی مردم ببینند، راه کج را انتخاب کرده‌اند، متاسفانه دولت در عملی کردن وعده‌های بسیار بلندپروازانه سال 92 موفق نبوده، جریان اصلی منتقد به دولت هم (با هر مارک سیاسی) فارغ از انتخابات اردیبهشت 96 بارها و بارها این مساله را بیان کرده، اما به هر ترتیب در زمان فعلی یعنی زمستان 96 تا تابستان 1400 ایده توسعه دولت جناب روحانی با تکیه بر سیاست خارجی بر کشور حاکم است و البته این ایده بدون توجه به تبعات فکری و مبنایی‌اش در عمل آزمون بدی داد.
حال باید چه کرد؟


رجوع به تجربه دهه 70 شمسی ایران نشان می‌دهد این اولین بار نیست که تجمع‌هایی با رنگ و بوی مشکلات اقتصادی شکل می‌گیرد؛ در اوج اصلاحات اقتصادی دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و زمانی که شکاف طبقاتی به دلیل تورم بالا عمیق‌تر شد، در برخی شهرهای ایران شاهد چنین تجمعاتی بودیم. اگر از تجربه تلخ برخی برخوردهای قهرآمیز در آن زمان بگذریم، ریشه مشترک آن اتفاقات با وضعیت فعلی (البته با توجه به تفاوت‌های محسوس که جلوتر به آنها اشاره می‌کنم) اهمیت پیدا می‌کند. رکود اقتصادی شدید در سال‌های اخیر که متاسفانه از سوی رئیس‌جمهور نفی می‌شود، وضعیت بیکاری و قدرت کم خرید مردم را بسیار زیاد تشدید کرده، از سوی دیگر مهم‌ترین امید دولت که در قالب توافقنامه برجام سه سال پیش متولد شد، در عمل تبدیل به مهم‌ترین شکست دولت محترم شد.
این بحث‌ها سیاسی نیست، برجام اگر بهترین توافق یا بدترین توافق تاریخ باشد (اولی نظر دولت، دومی نظر برخی مخالفان دولت است) ثمر نداد، هرچند در تمجید و نقد آن افراط شد اما نقدهای منصفانه درباره برجام شکل عملی به خود گرفته است و متاسفانه بدتر اینکه همه شواهد نشان می‌دهد دولت هیچ ایده جایگزین چارچوب‌مندی ندارد.
رجوع به بودجه پیشنهادی برای سال 97 به وضوح نشان می‌دهد دولت همچنان به معجزه آن سوی مرزها دل‌بسته است، بازهم باید بگویم متاسفانه علاوه‌بر این «امیدِ نامیمون» دولت محترم ساده‌ترین راه را برای جبران کسری‌های خود دارد: ‌گرانی 50 درصدی بنزین، افزایش مالیات کسانی که مالیات می‌دادند، حذف یارانه‌بگیران و.... درباره بنزین ناگفته پیداست این رشد قیمتی بسیار زیاد چه اثر اجتماعی خواهد داشت، اینکه دولت مجبور است این کار را کند تا بخشی از کسری‌ها جبران شود درست است اما اگر در چهار سال اخیر شیب آرام افزایش قیمت بنزین اعمال می‌شد، در حال حاضر مجبور نبودیم 50 درصد روی قیمت آن بگذاریم. هرچند حتی الان هم نظرات کارشناسی قابل تاملی درباره راه‌های جایگزین این نوع افزایش قیمت بنزین وجود دارد (سهمیه‌بندی پلکانی که هم مصرف را کنترل کند و آثار تورمی را محدود).


درباره یارانه‌ها حق هم با دولت است، هم نیست. اگر منظور دولت حذف کسانی است که با حذف یارانه خللی در زندگی‌شان اتفاق نمی‌افتد نظر دولت درست است اما اگر در این 30 میلیون نفر حذف شده از یارانه‌ فقط یک میلیون نفر باشند که واقعا به این پول نیاز دارند، دولت باید قبل و حین این کار(حذف برخی افراد) مطمئن شود به حجم مشکلات مردم نمی‌افزاید.
بودجه 97 درباره مالیات شباهت خاصی با گذشته دارد، افزایش رقم مالیات کسانی که قبلا مالیات می‌دادند که این یعنی فشار بیشتر و همزمان بی‌توجهی به زنده کردن رقم حداقل 50 هزار میلیاردی قاچاق کالا که گفته می‌شود حداقل 70 درصد آن از مبادی رسمی وارد کشور می‌شود.
درباره بودجه و آثار اقتصادی و اجتماعی آن در «فرهیختگان» مطالب زیادی تولید کردیم و در روزهای آینده بازهم خواهیم نوشت اما تجمع مشهد را اگر با عینک حل مشکل نگاه کنیم نشان می‌دهد مجلس و دولت باید خط به خط تصمیم‌هایشان درباره بودجه 97 را طوری بنویسند که دلیل اصلی تجمع مشهد تا حد زیادی پاسخ عملی بگیرد نه «حرف درمانی.»


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته