ارزشمندترین قرارداد تاریخ فوتبال ایران در محک امضا شد + تصویر

به گزارش خبرنگار ورزشی آنا،این اولین باری نبود که نکونام، زندی و برجلو برای دیدار با کودکان مبتلا به سرطان در محک حاضر می‌شدند. همین دوماه پیش بود که زندی برای ملاقات با کودکان به محک آمده بود. نکونام هم بارهابه محک آمده و کاپیتان تیم کودکان در جام نوع‌دوستی بود. به گفته نکونام دیدارامروز به پیشنهاد پژمان منتظری شکل گرفت.

در جریان این بازید قرادی بین بازیکنان و محک به امضا رسید که در این قرارداد قهرمانان فوتبال کشورمان عضو خانواده بزرگ محک شدند و نسبت به کودکان مبتلا به سرطان متعهد شدند که آنان را هرگز فراموش نکرده و پیونددوستی‌شان را همیشگی کنند. قهرمانان فوتبال قول دادند تا برای بازی و شاد کردن کودکان هر 3 ماه یکبار به دیدارشان بیایند و دیگر دوستانشان را نیز با محک آشنا کرده و ایشان را به بازدید از این مؤسسه تشویق کرده و به خانواده بزرگ محک پیوند دهند.

این قرارداد در حضور بنیانگذار و مدیرعامل محک، جمعی از خبرنگاران و کودکان محک و خانواده‌های ایشان در 4 بند به امضا رسید. مفاد این قرارداد تماماً برپایه عشق به همنوع و مهرورزی است و بی شک ارزشمندترین قرارداد تاریخ فوتبال ایران و شاید هم جهان می باشد.

در بندهای این قرار داد آمده است:‌

ماده (1) موضوع قرارداد

عبارت است از عضویت آقای ....................... در بین اعضای خانواده بزرگ محک، مطابق قوانین و مقررات آدم های خوب و مهربون، به منظور دوستی بیشتر وهمیشگی عمو با کودکان محک.

ماده (2) موضوع قرارداد

عمو از این به بعد هر چند وقت یکبار به دوستان کوچکش در محک سر می‌زند تا مابا او گل کوچیک و فوتبالِ‌دستی بازی کنیم و عکس بگیریم.

ماده (3) موضوع قرارداد

عمو از این به بعد هر 3 ماه یکبار چند تا دیگه از دوستای فوتبالیستش را هم به محک می‌آورد تا ما با او هم دوست شویم و او را هم عمو صدا کنیم.

ماده (4) مدت قرارداد

این ماده از تاریخ ...20./..4../..94...... لغایت ........همیشه... معتبراست. التزام طرفین به آن لازم الاجراست.

در جریان این مراسم مدیر عامل مؤسسه خیریه محک ضمن خوشامدگویی به اعضای تیم ملی فوتبال از حضورشان در کنار فرزندان محک قدردانی کرد و گفت: «حضور ورزشکاران در محک نشانه این است که مسئولیت اجتماعی در بین افراد سرشناش نیز بسیار مورد اهمیت است. در محک ماسعی می‌کنیم در فضای بیمارستان حال و هوای کودکی را برای کودکان مبتلا به سرطان همواره زنده نگه داریم و حضور ورزشکاران و افراد محبوب ما را در ساختن روزهایی شاد برای فرزندان کوچکمان در محک یاری می‎دهد و موجب بالا رفتن روحیه امید و مبارزه در مسیر درمان می‌شود. بسیار خرسندیم که با حضور فوتبالیست‌های عزیزمان شور و شوقی پر از عشق و محبت را در بخش‌های بستری بیمارستان محک شاهد هستیم و قراردادی که ریشه در عشق و انسان دوستی دارد را زیر این سقف امضاکردیم.»

سعیده قدس بنیانگذار محک در جمع اعضای تیم ملی حضور یافت و ضمن قدردانی ازحضور جوانان ورزشکار ایران زمین گفت: «دیدن شما ورزشکاران و اسطوره‌های ملی به ما این آرامش و اطمینان را می‎دهد که عشق روزافزونی در بین جوانان ما در خصوص حوزه خیریه در حال شکل‌گیری است که این عشق برای آباد کردن این مرز و بوم به بار خواهد نشست.»

جواد نکونام کاپیتان تیم ملی در نشست خبری در حاشیه این قرارداد انسان دوستانه گفت: «همه تلاش تیم ملی فوتبال ایران برای خوشحال کردن هموطنان است. امیدواریم بتوانیم با تلاشمان لبخند رضایت را بر لبان مردم عزیزمان بیاوریم. از اینکه درمحک هستیم بسیار خوشحالیم و امیدواریم این دیدارها بتواند در زمینه افزایش امید به زندگی در کودکان و پیشبرد فرهنگ نوع‌دوستی موثر باشد. امیدوارم حس رفاقت بین اعضای تیم ملی سبب ترویج کمک به کودکان مبتلا به سرطان باشد.»

مسابقات فوتبال دستی بین قهرمانان کوچک مبارزه با سرطان و قهرمانان ملی

از صبح که خبر آمدن فوتبالیست‌های تیم ملی به بخش‌ها رسیده بود کودکان سر ازپا نمی‌شناختند و بی صبرانه منتظر آمدن تیم ملی بودند. با ورود اعضای تیم ملی،کودکان که لباس ورزشی بر تن داشتن به استقبال آنها آمدند. اعضای تیم ملی به بخش‌های مختلف بستری و همچنین اقامتگاه محک رفتند و با کودکان مبتلا به سرطان و خانواده‌هایشان دیداری صمیمانه داشتند. پس از آن مسابقه فوتبال دستی بین قهرمانان کوچک مبارزه با سرطان و قهرمانان ملی فوتبال برگزار شد. در این مسابقه سرشار از هیجان پدر و مادرها کودکان خود را تشویق می‌کردند. امیر فرزند12 ساله محک از خوشحالی اینکه در کنار اعضای تیم ملی بازی می‌کند چند بارحواسش پرت شد و گل خورد خندید و گفت: «من هیچ وقت به این راحتی گل نمی‌خورم امروز اینطوری شدم.» سارا با تمام وجودش بالا و پایین می‌پرید. ابوالفضل کودک 3 ساله محک در آغوش هاشم بیگ زاده شیرین زبانی می کرد و معصومه فرزند 11 سالهمحک به فریدون زندی گفت:‌«عمو موهات چقدر قشنگه موهاتو به من می‌دی.؟»