دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 آبان 1397 - 11:21
فرهنگیان:

شاعر آیینی زنبور عسل است

شاعر اهل‌بیت (ع) می‌گوید: کار شاعران آیینی مثل کار زنبور عسل است که معارف را فرآوری می‌کنند.
کد خبر : 322030

به‌گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، علی‌اکبر فرهنگیان یکی از شاعران آیینی کشور است که با سبک شعری متفاوت و البته اجراهایی پویا و پرجذبه از اشعار خود شناخته می‌شود. این شاعر و به تعبیر بهتر حماسه‌سرای اهل‌بیت (ع) علاوه بر سوابق تحصیلات حوزوی، از کودکی با فضای هیأت‌های مذهبی و مداحی نیز آشناست. وی چند سالی را نزد مرحوم محمدرضا آقاسی مشق شعر کرده و شخصیت ادبی خود را وامدار این شاعر فقید و ذاکر ائمه اطهار (ع) می‌داند. در ایام دهه آخر صفر و موسم گرم شدن فعالیت هیأت‌های مذهبی و محافل مداحی و ذکر مصیبت، گفتگو با علی‌اکبر فرهنگیان را از نظر می‌گذرانید:


سوم خرداد 1363 در محله اتابک در جنوب‌شرق تهران به دنیا آمدم؛ بزرگ شده محله رضویه هستم. آشنایی من با ادبیات، به واسطه دایی‌ام بود. ایشان استاد خوشنویسی بودند و علاقه داشتند که من هم خوشنویسی را دنبال کنم. معمولاً سرمشق‌هایی که به من می‌دادند، مصرع یا ابیاتی از اشعار فارسی بود. علاوه بر این، جا دارد یادی کنم از معلم کلاس پنجم ابتدایی، سرکار خانم مسلمان که خیلی مرا تشویق کرد. یکی دو بار با همان نگرش کودکانه، برخی شعرها را دستکاری کردم و در کلاس خواندم که ایشان استقبال کرد و زمینه‌ای فراهم شد تا نگاه جدی‌تری به ادبیات داشته باشم.


 ورود به حوزه علمیه و شاگردی نزد شاعر شوریده اهل‌بیت (ع)


سال 1376 وارد حوزه علمیه مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی شدم. این باعث شد تا با ادبیات عرب هم آشنا شوم. در همان سال‌ها با مرحوم حاج محمدرضا آقاسی هم آشنا شدم. ایشان به واقع نقش استاد را برای من داشته و مرا به شعر و ادبیات پیوند زد. مرحوم آقاسی به من لطف داشت و خیلی با حوصله و دقت زیاد کارهای مرا غلط‌گیری می‌کرد.


من از مسجد برآمدم و نوجوانی‌ام در مسجد شکل گرفت، محصول جریانات فرهنگی درون مساجد بودم که به‌تدریج سمت و سوی خودم را پیدا کردم و بعد به‌تدریج از حاشیه وارد متن شده و وارد فضای جدی ادبیات شدم.


متأسفانه در فضای عمومی حوزه، خیلی‌ها شعر را نمی‌پسندند. از طرفی رگه‌هایی از تفکر متحجرانه در حوزه وجود داشته و دارد که به ساختار حوزه ضربه می‌زند.از قبل انقلاب بوده و الان هم هست و حضرت امام (ره) و برخی علما هم همواره از این فضا گله داشتند. من به‌عنوان کسی که در فضای حوزه تنفس کرده و زیّ طلبگی را دوست دارد، این حرف را می‌زنم. من این مشکل را با برخی از مسئولان حوزه داشتم و همین باعث شد تا درس طلبگی را نیمه‌کاره رها کنم؛ البته برخی مسئولان و اساتید حوزه خیلی خوب بودند و انگیزه زیادی برای ادامه راه من فراهم می‌کردند.


وظیفه خودم می‌دانم تا از همدرس‌ها و هم‌حجره‌ای‌های خودم یاد کنم. مثل شهید مصطفی صدرزاده، از فرماندهان فاطمیون و معروف به سید‌ابراهیم که از شهدای مدافع حرم در سال 1396 بود. شهید سید‌رضا بطحایی طلبه ایرانی مقیم نجف بود که با خانواده‌اش در سال 1393 توسط داعش در اطراف سامرا به شهادت رسید. فضای عمومی حجره ما فضای قشنگی بود. این خیلی به من انرژی می‌داد. شخصیت‌هایی مثل شهید مصطفی صدرزاده و شهید سید‌رضا بطحایی و یا شهید مدافع حرم قدیر سرلک برکت زندگی من هستند. امیدوارم رفاقتم با این شهدا تا قیامت ادامه داشته باشد.


من می‌گویم اگر این دوستان نبودند، من هم نبودم. برخی با طعنه و کنایه به من می‌گویند فلانی! داری در سایه خون شهدا معروف می‌شوی! هر جا می‌روی، از شهدای مدافع حرم می‌گویی. من می‌گویم اگر این رفقا نبودند، اصلاً هویتی به‌ نام علی‌اکبر فرهنگیان در حوزه ادبیات وجود نداشت. شاید اصلاً جور دیگری بود. این عزیزان، در ساختن شخصیت من نقش داشتند نه در شهرت من! اینها حق برادری بر گردن من دارند و این حق برادری و حمایت به این راحتی پاک نمی‌شود. من می‌گویم به‌عنوان یک برادر هم که شده باید از این‌ها بنویسم و شعر بگویم، حالا کاری به مسائل اعتقادی ندارم که آن هم برایم خیلی مهم است.


ورود به انجمن‌های ادبی


کم‌کم پایم به انجمن‌های ادبی باز شد؛ آن موقع و در اواخر دهه هفتاد، فضای انجمن‌های ادبی برای شاعران آیینی مثل امروز مهیا نبود. شاعران مذهبی انسجام خاصی نداشتند و به لحاظ روحی اذیت می‌شدیم. ما در شعر مذهبی، به آن شکل چهره شناخته‌شده‌ای نداشتیم. مردم فقط زنده‌یادان ابوالفضل سپهر و محمدرضا آقاسی و تا حدودی یوسفعلی میرشکاک را می‌شناختند. محمد‌مهدی سیار از دوستان شاعری بود که آن زمان، با هم این فضاها را تجربه کردیم. ایشان دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) بود.


به جلسات انجمن ترانه در فرهنگسرای ابن‌سینا می‌رفتیم که البته یک فضای روشنفکرانه داشت و تا حدودی نسبت به شعر آیینی گارد داشتند. با این حال تجارب خوبی از بعد آموزشی برای من داشت. چهره‌هایی مثل سید‌عباس سجادی، زنده‌یاد افشین یداللهی، افشین سیاهپوش، عبدالجبار کاکایی و ... در آن جلسات بودند و روی ترانه به‌صورت تخصصی کار می‌کردند. در فرهنگسرای اندیشه مرحوم حسین منزوی تشریف می‌آوردند و ما خدمتشان می‌رسیدیم یا در خانه شاعران ایران که بزرگانی مثل زنده‌یادان قیصر امین‌پور و منوچهر آتشی و یا ساعد باقری رفت و آمد داشتند.


مداحی را تا اوایل دهه هشتاد پیگیری می‌کردم، اما دیدم از هم گسیختگی باعث می‌شود کیفیت کار پایین بیاید؛ از یک طرف طلبه بودم، هم‌زمان می‌خواستم شاعر خوبی باشم، مداحی کنم، خوشنویس شوم، فعال فرهنگی باشم. این شرایط مرا به نوعی از هم‌گسیختگی دچار می‌کرد. دیدم جانم شیدای شعر است و در همین مسیر جدی‌تر شدم.


شعر آیینی باید تیغ داشته باشد


آن امام‌حسینی که در زندگی و حیات بشری نقش نداشته باشد، جعلی است و الان رسانه‌های انگلیسی دارند این امام‌حسین جعلی را به ما قالب می‌کنند. امام‌حسین (ع) شیعه، شخصیتی است که بتواند در حیات بشری راهنما باشد. صرفاً برای سوگ خالی نیست، روشنگر است. اگر این رویکرد را نداشته باشیم، هرچقدر هم عزاداری کنیم فایده‌ای ندارد. ما اینطور یاد گرفتیم که:


«بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است/ که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است»


شعر پویای شیعی باید روشنگرانه باشد. استاد من، حاج محمدرضا آقاسی چیزی به من یاد داد که شعرت اگر تیغ نداشته باشد، شاعر مذهبی نیستی! باید تیغ ببندی. وقتی می‌گوییم جنگ و شبیخون فرهنگی، باید مسلح به میدان برویم. شعر آیینی باید دارای دیدگاه باشد و به معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، واکنش نشان دهد. شعر فاقد دیدگاه و صرفاً روایتگر، اگر با روشنگری و آگاهی‌بخشی ترکیب نشود، فاقد ارزش است.


من همیشه در شعرهایم هم گفتم: کیستم؟ ترجمان امر ولی. تا آنجایی که تریبون‌ها به من داده شده، در مسیر فرمایشات حضرت آقا شعر گفته‌ام. ایشان ارجاع می‌‌دهند به سمت شکل صحیح عزاداری، به آن فضا می‌روم، به سیاست خارجی اشاره می‌کنند، روی آن مباحث کار می کنم. من خودم را سرباز می‌دانم.


اعتقاد دارم که ما مأمور جذب مخاطب نیستیم. ما کار خودمان را می‌کنیم و به بهترین نحو هم باید کارمان را انجام دهیم؛ جذب مخاطب به هر قیمت، قشنگ نیست. در جبهه مقابل هم به لطایف‌الحیل همین کار را می‌کنند. ما به بهترین شکل باید محتوا را ارائه بدهیم، مخاطب هم اگر نگاه زیبایی‌شناسانه داشته باشد، خودش جذب می‌شود. رسالت هنر همین است که مضمون را به بهترین نحو بیان کند.


 شاعر درباری دربار عشقم


من همیشه از نداشتن تریبون شکایت داشتم. دوستانی که خیلی خنثی‌تر هستند، تریبونشان از ما بیشتر است. مواجب بگیر دولت هم نیستم؛ کارم هم آزاد است و کاسبم. الحمدلله اندازه خیلی از این آقایان خنثی هم از مواهب جمهوری اسلامی چیزی نصیبم نشده، نه بیمه درستی دارم، نه حقوق ثابتی دارم، نه به ما سکه می‌دهند... طرف آمده می‌گوید شاعر درباری. من هم رسماً اسم خودم را گذاشته‌ام شاعر درباری دربار عشق!


متأسفانه فضای شایعه‌سازی خیلی قوی و فعال است. تا آن جا که من می‌دانم کسی از رفقای شاعر و قلم به دست من، حقوق ثابت ندارد. من که حتی یک کارمندی ساده در یک اداره جزء هم نیستم و خودم به خاطر همین برچسب‌ها بود که نخواستم. به شوخی به دوستانم می‌گویم اگر می‌دانستم این قدر دچار تهمت و حاشیه می‌شویم، می‌رفتیم و لااقل کارمند یک نهاد می‌شدیم، شاید تا الان مدیر بودیم!


کاری را چاپ نمی‌کنم، چون معترضم!


من نسبت به خیلی از رفقا، تولید آثارم کم است. کار منتشر‌شده‌ای ندارم و این کار را یک اعتراض می‌دانم. بارها هم گفتم. احتمال دارد به احترام عزیزانی که کارهای مرا دنبال می‌کنند. در آینده برنامه‌ای برای جمع‌آوری و چاپ کارها داشته باشم. این اعتراض را به وضعیت چاپ و نشر کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارم. وزارتخانه‌ای که به‌نظرم باید به جای پسوند اسلامی، صفت غربی برایش به کار ببرم. چون می‌بینیم که مجموعه‌های شعری که کاملاً بی‌محتوا است به وفور مجوز چاپ می‌گیرد؛ مثلاً یک جمله بی‌معنی را 15 مرتبه تکرار کرده‌اند، مجوز می‌گیرد و چاپ می‌شود. چه کسانی این اشعار را می‌گویند؟!


در فضای داستان و فیلمنامه هم همین طور است. مخاطبی که بخواهد با این وضعیت بد اقتصادی کتاب بخرد، با چه محصولی رو‌به‌رو است؟ ما مجموعه شعرهای بی‌محتوایی با قیمت بالا داریم. شعر من یا دوستان دیگری که زحمت می‌کشند، وقت و عمرشان را گذاشته‌اند، جلوی اساتید بزرگ زانو زده و تلمذ کرده‌اند، باید برود کنار صدها مجموعه شعر این چنینی؛ این فضای غبارآلود را چه کسی درست کرده است؟ وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد غربی!


شعرهایم با شعر هیأتی فاصله دارد


من در ذات خودم بچه هیأتی هستم و با دوستان مداح ارتباط دارم، امّا اشعار من خیلی کم در هیأت‌ها خوانده می‌شود. بیشتر شعرهایم را خودم اجرا و دکلمه‌خوانی می‌کنم. احساس می‌کنم با شعر رایج هیأت‌ها کمی فاصله دارد.


علاقه من در شعر بیشتر حماسه‌سرایی است و حتی در سرودن سوگ هم نیم‌نگاهی به جنبه‌های حماسی دارم. من در شعر «مشق شیعه‌گی» که در استقبال از مثنوی معروف شیعه‌نامه زنده‌یاد محمدرضا آغاسی گفتم، این وجوه حماسی را پررنگ کرده‌ام:


داستان کربلا الگوی ماست/ هر چه قدرت هست در بازوی ماست 


قدرت ما در گذشتن از خود است/ آی یاران، وقت رفتن از خود است


وقت آن آمد که بی‌تابی کنیم/ یادی از دریای بی‌آبی کنیم


یک دفعه از فضای حماسه به فضای سوگ می‌رود:


سیل بی‌آبی عطش‌آباد کرد/ آب را شام دهم آزاد کرد


آب در شام دهم خود آتش است/ از صدای العطش دل پُرخَش است


آب گفتم، خیمه‌ها را سوختند/ آتشی در حنجرم افروختند


آب و آتش، باد و خاک کربلا/ سرّ سر بر نیزه‌ها شد برملا


دود بود و دود بود و دود بود/ رایت زلفش چه خاک‌آلود بود


ردّ خون بر خاک باقی مانده بود/ لشگری بی میر و ساقی مانده بود


دل نگاهش را به خیمه دوخته/ می‌رسد از دل صدایی سوخته


بعد می‌گویم:


در حرم جنگ است، جنگاور کجاست؟!/ آن‌ که در این ره شود بی‌سر،کجاست؟!


ما قسم بر صحن زینب خورده‌ایم/ دشمنش آید، مگر ما مرده‌ایم؟


شیعیان باید سپر گردیم ما/عمه تنها مانده، برگردیم ما؟!


یعنی فضای عاشورای سال 61 هجری به فضای امروز گره می‌خورد.


حجت‌الاسلام سید رضا جعفری در شعر آیینی برای من انگیزه‌بخش بود، ایشان منبری هیأت رزمندگان در محله ما بودند. می‌رفتم آنجا و ایشان من را به شعر و تحصیل در حوزه علاقه‌مند کرد. چون خودش هم روحانی بود و هم شاعر خوبی بود. برخی دوستان مداح می‌گویند شعرهای آقا سید‌رضا جعفری شعرهای سنگینی است و از آنها استفاده نمی‌کنند. در حالی که این قدر هم سخت نیست. با کمی فهم و تأمل، مفاهیم بلند و در عین حال عاطفی آن را درک خواهیم کرد.


من الان دو- سه خط از یک غزل ایشان که از زبان امیرالمؤمنین (ع) خطاب به حضرت زهرا (س) است را برایتان می‌خوانم. من خودم هر وقت این شعر یادم می‌آید، ناخودآگاه گریه‌ام می‌گیرد:


داری چه زود می‌روی ای روح چادری


از دست نانجیب و ضخیم که دل خوری؟


این مخمل کبودی یکدست کار کیست؟


هرگز ندیده‌ایم کبودی به این پُری!


تصویرسازی در حد اعلاست. من نمی‌دانم چرا می‌گویند شعرهای آقای جعفری سخت است؟ آقا، تو همین‌طور بخوانی گریه‌ات می‌گیرد! مخمل کبودی یکدست! چه کسی این قدر واضح و صریح به‌صورت حضرت صدیقه طاهره (س) اشاره دارد؟ اگر دوستان به خودشان زحمت بدهند، اشعار بزرگانی مثل آقای جعفری، حاج علی انسانی و شاعران معتبر دیگر، دریایی از مفاهیم عاطفی است.


بحران در مداحی‌ها 


می‌گویند منبع نیست و باید به سفارش ما شعر بگویید. این نگاه، نگاه غلطی است. شاعر باید کار خودش را بکند، مداح هم کار خودش را بکند. نمی‌توانند به من بگویند تو مداح نبودی و این حرف را می‌زنی، همان‌گونه که گفتم من در ابتدا با مداحی شروع کردم و مداح بودم. می‌رفتم دنبال شعر می‌گشتم، مطالعه می‌کردم، زحمت می‌کشیدم و شعر مؤثر و پاکیزه را استفاده می‌کردم. قبلاً اینطور بود؛ 



الان چند سال است برخی جزوه‌های مداحی غیرمعتبر، داستان را خراب کرده است. کتاب را از دست آقایان گرفت. بعضی جزوه‌های مقتل‌الروضه، آقایان مداح را خراب کرد! چرا مقاتل معتبر شیعه در دست‌ مداحان کمتر دیده می‌شود؟ الان شما برو در خانه خیلی از آقایان مداح، ای کاش بشود با یک دوربین رفت، کتابخانه‌شان را نگاه بکنید، ببینید چند جلد مقتل وجود دارد؟ چند دیوان‌ معتبر و بزرگ ادبیات فارسی آنجا هست؟ چند نفرشان صغیر اصفهانی را می‌شناسند؟ مدح‌های امیرالمؤمنین (ع) در دیوان صغیر اصفهانی را ببینید، حیرت می‌کنید. باید این اشعار را به فضای هیأت ببریم.


من در یک جمعی از آقایان مداح با موضوع شعرشناسی صحبت می‌کردم. به‌عنوان یک برادر کوچک‌تر این نقد را به برخی از آقایان مداح دارم؛ البته ما در مداحی افراد خیلی بزرگی داشته و داریم که در دایره این نقد قرار نمی‌گیرند. متأسفانه جریان مداحی امروز ما دچار بحران مطالعه شده است. باید قبل از این که دشمن روی این نقطه‌ضعف و این معضل دست بگذارد،آن را حل کنیم.


شاعران آیینی زنبور عسل هستند


خدا را شکر امروز به پشتوانه‌های نظری خیلی خوبی دسترسی داریم. یکی از این منابع، منبر علمای بزرگ است. من خودم از منبرهای آیت‌الله سید محمد ضیاءآبادی بهره زیادی برده‌ام. فرهنگ تحقیق و پژوهش در مداحی‌ها ضعیف شده است. فاصله افتادن بین منبر و مداح آفت بزرگی است. متأسفانه الان در خیلی از هیأت‌ها معضلی که داریم این است که با پایان منبر، جمعیت سه برابر می‌شود! این خودش روضه غم‌انگیزی است.


اگر قرار باشد چیزی گیرمان بیاید، از همین منبر است. اگر قرار باشد سازندگی رخ بدهد پای منبر علما است. من هنوز احادیثی که در حوزه از مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی شنیدم را از حفظ دارم و در سرودن اشعار هم خیلی به کمک من آمده است، یا عزیزانی مثل حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان یا آیت‌الله روح‌الله قرهی، مرحوم آیت‌الله عزیزالله خوشوقت، منابع قابل توجهی برای من بودند و هستند. خدا شاهد است خیلی از شعرهای امام‌ زمانی من برگرفته از سخنرانی‌های آقای قرهی است. من بخش عمده‌ای از زندگی ادبی خودم را مدیون فرمایشات آقا میرزا اسماعیل دولابی هستم.


شاعران آیینی مثل زنبور عسل هستند. این عسل مال آنها نیست، شهد گل‌هایی است که پای منبر علما، جمع می‌کنند و در کندوی قلب و ذهنشان، درون دفترشان، با لطف خدا فرآوری شده و تبدیل به عسل می‌شود.


از واژه‌های تاریخ مصرف‌دار استفاده نکنیم


اخیراً شاهد استفاده شاعران و مداحان از واژه‌ها و مفاهیم روز در شعرهای مذهبی هستیم. اگر این واژه‌ها، بومی باشد، مشکلی نیست و باید در شعر ما راه داشته باشد. فرزند زمان خویشتن باش. ابزار روز باید در شعر باشد، اما یکسری واژه‌ها، بومی نیست و به اصطلاح کاملاً وارداتی و البته دم‌دستی است. «چت کردن»؛ باید ببینیم این چت کردن چقدر زمان دارد؟ مگر تاریخ مصرف شعری که برای اهل‌بیت (ع) می‌گوییم همین هشت سال و 10 سال است؟!


اعتبار زمانی این اصطلاحات محدود است و تاریخ مصرف دارند. شاعر و به‌خصوص شاعر آیینی، تا آنجایی که می‌تواند باید از عبارات تاریخ مصرف‌دار پرهیز کند، وگرنه شعر در یک مقطع زمانی خاص می‌ماند و کارش می‌میرد. خیلی از شعرای متبحر در تاریخ ادبیات ایران که شعرشان پویا نبوده و یکسری واژه‌ها در شعر آنها محدود به دوره خودشان بوده است، در همان زمان محدود مانده و فراموش شده‌اند.حالا ما بیاییم شعر و شخصیت ادبی خودمان را به واژگانی مثل چت، پروفایل، لایک، و امثال اینها سنجاق کنیم؛ تازه حالا اینها خوب‌هایش هستند!


انتهای پیام/4072/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
طلبه
United States of America
چهارشنبه ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۹
۰
احسنت بر این شاعر اهل بیت!
عرفان خوببخت نژاد
Iran (Islamic Republic of)
چهارشنبه ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۸:۴۴
۰
خدا ایشان را برای جامعه مذهبی حفظ فرماید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۸
۰
اگر مخاطب نگاه زیبایی‌شناسانه نداشت یا ضعف داشت تکلیف چیست؟! نباید این قدر یک طرفه قضاوت کرد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۵
۰
اگر مخاطب نگاه زیبایی‌شناسانه نداشت یا ضعف داشت تکلیف چیست؟! نباید این قدر یک طرفه قضاوت کرد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۵
۰
دیواری کوتاه تر از مداحان و ذاکران اهل بیت پیدا نکردید!
ناشناس
Germany
شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۷
۰
عالم بی عمل هم مثل زنبور بی عسل است.
هلدینگ شایسته