دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
21 اسفند 1398 - 14:25
احمدزاده در برنامه «شب روایت»:

پیش‌فرض‌هایم درمورد صادق هدایت را در«کد 24» کنار گذاشتم/ چاپ کتابم 9 سال طول کشید

یک نویسنده گفت: صادق هدایت یک قسمت از ادبیات ماست و هرچیزی می‌تواند الگو و عبرت باشد. من نه عاشق هدایت بوده‌ام و نه مخالف او.
کد خبر : 477528

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، برنامه شب روایت شامگاه سه‌شنبه شب 20 اسفند با حضور حبیب احمدزاده نویسنده کشورمان پخش شد.


در این برنامه محمدمهدی شیخ صراف با حبیب احمدزاده نویسنده کتاب‌های «داستان‌های شهر جنگی» و «شطرنج با ماشین قیامت» در رابطه با اثر جدیدش به نام «کد 24» که نقد بوف کور صادق هدایت است به گفتگو نشست.


احمدزاده در رابطه با چرایی نگارش این اثر گفت: کلاس سوم دبستان بودم و یکی از معلم‌ها کتاب بوف کور را به من داد. من سه چهار صفحه از کتاب را خواندم و دیدم اصلاً نمی‌فهمم و آن را کنار گذاشتم و به صورت یک سوال در ذهنم باقی ماند. تا اینکه جنگ تمام شد و من کتاب داستان‌های شهر جنگی را چاپ کرده بودم و یک کلاس داستان‌نویسی بود که یکی از دوستان گفت هفته بعد می‌خواهیم درمورد صادق هدایت حرف بزنیم که من گفتم چیزی از اثار صادق هدایت نخوانده‌ام این را که گفتم انگار از عرش به فرش آمده باشم.


وی ادامه داد: وقتی من این کتاب را می‌نوشتم یکی به من گفت حالا صادق هدایت چه کسی هست که تو می‌خواهی وقت بگذاری؟ ببینید صادق هدایت یک قسمت از ادبیات ماست و هرچیزی میتواند الگو و عبرت باشد. من نه عاشق هدایت بوده‌ام و نه مخالف هدایت بوده‌ام. من مثل یک محقق جنایت بالای سر جنازه حاضر شدم و فقط اسناد را جمع آوری کردم تا به قاضی بدهم و قاضی اینجا افکار عمومی است.


احمدزاده در پاسخ به این سوال که نوشتن در مورد این آثار باعث ترویج این آثار می‌شود اظهار کرد: اینکه می‌گوییم راجع به این آثار ننویسیم چون باعث ترویج می‌شود این از تنبلی است. ما هم روشنفکرمان تنبل است هم بچه حزب اللهی مان. ما از آن چیزی که با آن خو کرده‌ایم می‌ترسیم که از آن دربیاییم. به نظر من برای کسی که سوادش را دارد جوابگو است واز پاسخ نمی‌ترسد. من این را از آیت‌الله مطهری یادگرفته‌ام. من این کتاب را در هفت سال نوشتم و 9 سال هم طول کشید تا این کتاب را چاپ کنم چرا که تا نام صادق هدایت می‌آمد می‌ترسیدند اما من ایستادگی کردم و بدون اینکه چیزی سانسور شود بالاخره چاپ شد.


این نویسنده افزود: در این کتاب سعی نکرده‌ام با پیش فرض‌هایم به سراغ هدایت بروم همان کاری که شهید مطهری در مورد مکاتب دیگر می‌کرد و پیش فرض‌ها را کنار می‌گذاشت.


وی همچنین بیان کرد: صادق هدایت از دوره قاجار به سفر اروپا می‌رود و همه چیز برایش جذاب بوده و فیلم‌های اکسپرسیونیستی و دراکولایی را می‌بیند و آنها را در داستان‌هایش ایرانیزه می‌کند. تداعی فیلم دراکولا آنقدر برای صادق هدایت زیاد است که در نقاشی کشیدن شخصیت پیرمرد خنذر پنذر که روی جلد کتاب چاپ سنگی‌اش هست هم می‌بینید.


احمدزاده در رابطه با نقد تکوینی این کتاب توضیح داد: نقد تکوینی را خود صادق هدایت هم قبول دارد. وقتی درمورد کافکا حکم قطعی داد و گفت که زمان و سرزمینی را که در آن می‌نویسد و پرورش یافته را باید در نظر گرفت. من هم نقطه‌های عطف زندگی صادق هدایت را در آوردم و نقدم را نوشتم. در این نقد گفته‌ام این درخت چگونه رشد کرد و چه میوه‌ای داد. اینکه این میوه چه مزه‌ای دارد با من نیست.


این منتقد ادبی در پاسخ به این سوال که مرگ مولف در مقابل نقد تکوینی چه می‌شود پاسخ داد: مرگ مولف در کشور ما بد جا افتاده است. منتقد می‌گوید باید نویسنده را کنار بگذاریم بعد همان منتقد می‌آید می‌گوید منظور نویسنده این بوده است. خب اگر بخواهیم راجع به اثر حرف بزنیم اجازه بدهیم خود نویسنده حرف بزند ما می توانیم یک اثر را از منظر جامعه شناسی و یا روانشناسی بررسی کنیم نه اینکه بگوییم منظور نویسنده این بوده است.


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته