دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ماجرای سلام گرم و اشک‌آلود شهید چمران به صادق طباطبایی

شهید مصطفی چمران در مدتی که در لبنان و در کنار امام موسی صدر به فعالیت می پرداخت، با صادق طباطبایی که آن زمان در آلمان بود، نامه نگاری‌های بسیاری داشت.
کد خبر : 7011

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از پایگاه اینترنتی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر،‌ چمران در این نامه ها که بخش مهمی از آن ها در کتاب لبنان به روایت امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران منتشر شده است، با لحنی صمیمانه دکتر طباطبایی را خطاب کرده است و از حال خود و وضعیت شیعیان لبنان و مصایب آنان و دشواری های پیش روی این فعالیت ها سخن می‌گوید.


در ادامه یکی از این‌ نامه‌ها را می‌خوانید:


به‌نام‌ خدا
دوستم، مهربانم، عزیز‌تر از جانم! سلام‌ گرم‌ و آتشین‌ مرا بپذیر! سلامی‌ که‌ با اشک‌ و خون‌ آغشته‌ است! سلامی‌ که‌ با عشق‌ و غم‌ آمیخته‌ است، سلامی‌ که‌ تاریخ‌ پر درد شیعه‌ را در طول‌۱۴۰۰ سال‌ ظلم‌ و جنایت‌ به‌ همراه‌ دارد! سلام‌ دلشکسته‌ای‌ که‌ جز عشق‌ و محبت‌ سرمایه‌ای‌ ندارد! فاطی‌ و غزاله‌ آمده‌اند و چقدر ما را خوشحال‌ کردند، جای‌ شما خیلی‌ خالی است. دل‌ من‌ خیلی‌ برای‌ شما تنگ‌ شده‌ است. از دور تورا می‌بوسم‌ و صمیمانه‌ترین‌ درود‌ها را تقدیمت‌ می‌کنم.
از حال‌ ما بخواهی! زنده‌ایم‌ در تب‌ و تاب، در زد و خورد، در میان‌ امواج‌ بلا، در میان‌ طوفان‌ حوادث، در جنگ‌ با سرنوشت، در مبارزه‌ای‌ برای‌ بود و نبود! آقای‌ صدر حالشان‌ خوب‌ است‌ و دو روز پیش‌ به‌ اردن‌ نزد ملک‌حسین‌ رفتند تا مگر به وسیله‌ او به‌ کمیل‌ شمعون‌ فشار آورند تا دست‌ از اذیت‌ و آزار بردارد. الاَّن‌ وضع‌ جنوب‌ وخیم‌ است. متطرفین‌ [افراطی‌ها] مسیحی‌ به‌ کمک‌ اسرائیل‌ می‌جنگند و جنوب‌ را تهدید می‌کنند. جنگ‌های‌ سختی‌ در جریان‌ است‌ و حتی‌ کتائب‌ دست‌ برداشته‌ ولی‌ شمعون‌ ول‌کن‌ معامله‌ نیست. دو هفته‌ پیش‌ پنج‌ شهید در طیبه‌ دادیم. مسیحیان‌ به‌ پشتیبانی‌ توپخانۀ‌ سنگین‌ اسرائیل‌ و با کمک‌ تانک‌ها و هلیکوپترهای‌ اسرائیل‌ حمله‌ کردند و چند شهر را گرفتند و همۀ‌ جنوب‌ در خطر سقوط‌ قرار گرفت. روحیه‌ها بسیار ضعیف‌ شد و آخرین‌ نقطه‌ یعنی‌ بنت‌ جبیل‌ نیز در خطر سقوط‌ قرار گرفت.
آقای‌ صدر به‌ سوریه‌ رفت‌ و به‌ حافظ‌ اسد خطاب‌ کردند که‌ چرا سکوت‌ کرده‌ای؟ چطور می‌توانید این‌ خفت‌ و ذلت‌ را تحمل‌ کنید؟ بالأ‌خره‌ حافظ‌ اسد وارد معرکه‌ شد و ریسک‌ بزرگی‌ کرد. چهار هزار از فتح‌ و دو کتیبه‌ از صاعقه‌ (یعنی‌ منظمه‌ سوری) به‌ پشتیبانی‌ توپخانۀ‌ سنگین‌ سوری‌ و راکت‌اندازهای‌ سوری‌ حمله‌ معاکس‌ کردند و مسیحیان‌ را شکست‌ دادند و طیبه‌ را بازپس‌ گرفتند.
البته‌ جوانان‌ أمل‌ بودند و در مقدم‌ جبهه‌ می‌جنگیدند و اولین‌ گروهی‌ که‌ وارد تل‌ رب‌ ثلاثین‌ شد، جوانان‌ أمل‌ بودند و بعد فتح‌... دلاوری‌های‌ زیادی‌ از آن‌ها به‌ وقوع‌ پیوست‌... رب‌ ثلاثین، بزرگترین‌ پایگاه‌ استراتژیک‌ طیبه‌ است‌ که‌ دو هفته‌ پیش‌ با شهادت‌ چندنفر از أمل‌ و چند نفر از فتح‌ به‌دست‌ مسیحیان‌ و اسرائیلیان‌ سقوط‌ کرد و بعد طیبه‌ سقوط‌ کرد.
این‌ همکاری‌ سوریه‌ و فتح، معادلات‌ سیاسی‌ و نظامی‌ جنوب‌ را عوض‌ کرد و ضربات‌ کوبنده‌ای‌ به‌ اسرائیل‌ و دست‌نشاندگان‌ آن‌ها زد و خیام‌ و مرجعیون‌ نیز به‌ دست‌ مسلمان‌ها افتاد و همه‌ روزه‌ پیروزی‌هایی‌ نصیب‌ مسلمان‌ها می‌شود، ولی‌ اسرائیل‌ بیکار ننشسته‌ و همۀ‌ ده‌ها و شهرهای‌ جنوبی‌ را با توپخانۀ‌ سنگین‌ خود می‌کوبد و همۀ‌ جنوب‌ را فراری‌ داده‌ است‌ و هم‌اکنون‌ مسیحیان‌ از لبنان‌ به‌ قبرس‌ و از آنجا به‌ اسرائیل‌ و از اسرائیل‌ به‌ جنوب‌ لبنان‌ می‌روند و خود را برای‌ هجومی‌ وسیع‌ آماده‌ می‌کنند.
دوستم! چند روز پیش‌ تشکیلات‌ جدیدی‌ زیر نظر دوست‌ قدیم‌ تو، سید حسن‌ شیرازی، برادر متفکر سیدمحمد شیرازی‌ در کویت‌ و با کمک‌ کتائب، ضد آقای‌ صدر به‌ کار افتاده‌ است. من‌ چند کلمه‌ای‌ برای‌ مجلۀ‌ خودمان‌ نوشتم‌ ولی‌ آقای‌ صدر نپذیرفت‌ که‌ چاپ‌ شود. می‌فرستم‌ شما آن‌ را دست‌کاری‌ کنید و به‌ آمریکا بفرستید تا در پیام‌ چاپ‌ شود. خیلی‌ مهم‌ است. سلام‌ صادقانه‌ برادرت‌ را بپذیر.
مصطفی‌


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته