دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
17 اسفند 1394 - 14:38
رحیم کریمی جم

سین مثل بخشش...

کد خبر : 71529

شعرا در عالم پر از خیال خود بسا بخشش ها و سخاوت‌ها به خرج داده اند. یکی به خال هندویی سمرقند و بخارا را می بخشد و دیگری دست و پا را و دیگری... فارغ از اینکه این ابیات خود اساس سُرایش شعر طنز بدست شاعران نازک طبع شده می توان تفالی زد به آن شاعر کم پیدا، قدسی مشهدی که می فرماید: قدسی از گفته شیوا اثری ما را بس.


در اینکه این آثار همه شیوا هستند شک نیست اما چه اثری شیواتر از آن شاعر صاحب اثر نازک طبع که در وصف شاه مردان گفت: که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را...


با این مقدمه می شود رفت به سراغ بهار...


آداب و باورهایی داریم در این ایام بس دیرین و خوش لوا.... از تکاندن خانه و دل تا پوشیدن لباس نو و صله رحم. همه را خوب می دانیم و نیک می‌داریم؛ اما چقدر در این ایام شاد، به فکر دیگران و هم‌نوعان هستیم؟ تکراریست اگر اشاره کنیم به آن چه گفت آن صاحب‌نظر که «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، با این حال، گفتنش خالی از لطف نیست.


با نگاهی گذرا و نه چندان عمیق در اطراف خود به‌راستی می بینیم کسانی هستند که رسیدن ایام عید رسیدن غم و نگرانی هایشان است.


کودکانی را می بینیم که از عید، خود عید را دریافته اند و گرانی، تورم و بدهی را به ذهن خود راه نمی دهند و چشم امید به دستان پدر دارند؛ البته هیچ لازم نیست بگوییم از درد پدر شرمنده از نگاه حسرت کودک.


می شود به‌جای نگرانی جور شدن سین‌های سفره عید، نگران سفره دیگری هم بود. دل و نگاه منتظر را می شود با پول کهنه هم شاد کرد و دغدغه دادن اسکناس عیدی نو را به میهمانان نداشت.


بدون آبلیمو و قرص لاغری هم می توان با حذف یا کاهش آجیل و شیرینی عید، از کلسترول‌ها کاست؛ همه این‌ها شدنی است فقط کمی همت می خواهد.


اگر آن‌روزها در عالم کودکی چشم به صفحات تقویم می گشودیم و آمدن عید را منتظر بودیم، این روزها مادران و پدرانی را می‌بینیم که چشم می بندند بر روی خواسته‌ها و آرزوها و از خیلی وقت قبل، انتظار رفتن عید را می کشند.


سخن زیاد و نویسنده این سطور خوب می‌داند سخن تکراری می‌گوید سطر به سطر. اما اگر این نوشته‌ها بتواند لحظه‌ای ما را به دیدن وا دارد، رسالت خود کرده و عید را به کام همگان عید می بیند و به قول ظریفان شیوا اثر: ما را همین بس.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته