دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

2 رویکرد سفیران هنری ایران؛ دفاع از حقیقت یا طنازی در مقابل بیگانه

بخشی مهمی از گرفتار شدن در بازی رسانه‌ها و یا رسومات چنین مجامعی به فقر معلومات هنرمندان باز می‌گردد.
کد خبر : 800973

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، علی رهبری موسیقیدان و رهبر ارکستر ایرانی  که کارنامه فعالیت هنری پرباری داشته و هنرمندان وی را به عنوان چهره‌ای حرفه‌ای و کاربلد می‌شناسند، اخیرا در گفتگویی با بی بی سی فارسی در پاسخ به این سوال که چرا روسیه را در پی جنگ‌های اخیر برای اجرای کنسرت تحریم نکردید پاسخی به خبرنگار داد که یکی از دغدغه‌های حضور هنرمندان در مجامع بین المللی است. وی گفته بود من سیاسی نیستم اما پیرو ادعای شما پس باید در جنگ عراق و افغانستان، انگلیس و آمریکا را تحریم می‌کردیم.  

پوشیده نیست که هنرمندان ایرانی همواره در مهمترین رویدادهای جهانی توان و قابلیت فنی و هنری خود را به اثبات رسانده‌اند. اما آنچه به صورت معمول توجهی به آن نشده، رفتار و کردار حضور در چنین مجامعی بوده است که اغلب موجب شده بعد از حضور حتی سرشناس‌ترین هنرمندان، انتقادهایی از ظاهر و البسه تا گفتار و موضع گیری در مقابل اصحاب رسانه را متوجه خود سازند.

چنین رویدادهایی که از قضا صرفا جنبه نمایشی و گردهمایی نداشته و فرصتی برای صید افکار و انگیزه‌ها  و رویارویی نرم اندیشه‌ها، کشورها، نژادها و حتی جنسیت‌ها است به حدی از سوی آن ور آبی‌ها با برنامه‌ریزی دقیق همراه است که به نظر می‌رسد تنها زمانی که فرصت از کف رفته، هنرمندان پی به بی‌دقتی خود در انعکاس نظرات و دیدگاه‌ها می برند.

شاید این شتابزدگی برای طرح خود در مجامع بین المللی موجب شده هنرمند مسئولیت خود به عنوان یک الگو را نادیده بگیرد و بی گدار به آب زدن بخشی از رفتار هنرمندان ایرانی در جریان‌های بین المللی باشد.

در مقابل استاندارد پوشش و رفتار، به کرات نمونه‌هایی از پوشش‌های بی‌ارتباط به فرهنگ و صرفا در راستای همشکل شدن با یک رویداد خارجی مورد نقد و نظر بوده است. از بوسه نیود محمد زاده و فرشته حسینی در جشنواره کن و د رملا عام تا بی توجهی به مواضع فرهنگی و سیاسی کشور و حتی بی‌توجهی هنرمندان به مشکلات عموم مردم موجب شده تا افرادی که گمان می‌رود می‌بایست به عنوان سفیران فرهنگی کشورشان عرض اندام کنند، صرفا خود را مهمان یک مهمانی مجلل می‌دانند که برای هیچ پرسش و پاسخی آمادگی ندارند.

این در حالی است که به واسطه حساسیت روابط بین الملل کمترین موضوعی می‌تواند تیتر اخبار و بیانگر موضع هنرمندان و در ادامه بیانگر رویکرد آن‌ها در خصوص مسائل مختلف باشد. نکته قابل توجه آنکه چهره‌ای مانند علی رهبری که بارها وزرای دولت‌های مختلف استعفا نامه‌اش را به دلیل بی‌برنامه‌گی حوزه موسیقی روی میز خود دیده‌اند، اما زمانی که در معرض پرسشی زیرکانه و سوگیرانه قرار می‌گیرد، حقیقت را به طنازی در مقابل بیگانه ترجیح می‌دهد. هنرمند با صدای خود با نوای خود با بازی خود و با آثار خود مواضع خود را اعلام می‌کند اما زمانی که به عنوان نماینده‌ای از کشور خود در جمعی حضور می‌یابد، عرق به خاک، بیان واقعیت و مردمی بودن او در عمل اثبات می‌شود.

تصور برخی هنرمندان در مجامع بین المللی این است که در صورتی که خود را همسو با جریان ساخته و به شکل رفتاری و پوششی یک مناسبت دربیایند از سوی مردم  و از سوی میزبان پذیرش بیشتری خواهند داشت اما تغییر قالب به منزله تغییر عقاید است و بی‌شک کسی که روی عقاید خود ایستادگی ندارد نمی‌تواند در طولانی مدت مورد توجه و احترام قرار گیرد.

از طرفی نشست‌های خبری مناسب‌ترین فرصت برای معرفی واقعی هنرمند و کشور محل سکونت اوست. شاید این شتابزدگی و رنگ‌پذیری از فضای جدید موجب می‌شود تا برخی هنرمندان کاری را انجام دهند یا نظری ارائه کنند که در جمع‌های دوستانه نیز حرفی از آن به میان نیاورده‌اند.

بخشی مهمی از گرفتار شدن در بازی رسانه‌ها و یا رسومات چنین مجامعی به فقر معلومات هنرمندان نیز باز می‌گردد. زمانی که به عنوان مثال رهبری پاسخ دندان‌شکنی به خبرنگار می‌دهد، هنرمند دیگری لباس پف‌دار خود را نهایت جلوه‌گیری و در مرکز توجه بودن می‌داند. نه تنها برخی هنرمندان حاضر در مجامع بین المللی از آداب تشریفات اطلاعی ندارند بلکه در کنفرانس‌های خبری نیز لقمه آماده را در دهان خبرنگاران تیزبین قرار می‌دهند. بی‌شک نظم‌دهی به این جریان و تبیین برخی ضرورت‌ها به هنرمندان نیز با مقاومت رو به رو خواهد شد اما سوال این است که چرا سفیران هنری ایران نتوانسته‌اند تا به امروز در معرفی جایگاه کشور خود و در بیان مشکلات و مواضع آن موفق عمل کنند و آیا صرف رژه رفتن موقرانه و بستن روسری کوچک یا کلاه و صرف عکس‌های یادگاری با چهره‌های شناخته شده دنیا رسالت هنرمندان است؟

 انتهای پیام/4104/

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته