دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
16 آذر 1401 - 09:55
خواجه سروی در گفتگوی تفصیلی با آنا:

دولت روحانی «پنبه» کرسی‌های آزاد اندیشی را زد

دولت روحانی «پنبه» کرسی‌های آزاد اندیشی را زد
معاون اسبق وزیر علوم گفت: دولت روحانی کرسی‌های آزاداندیشی را تقریباً تعطیل و آنچه در دوران دولت دهم برای حمایت ستادی از کرسی‌های آزاد اندیشی و ایجاد رونق در این زمینه رشته شده بود را پنبه کرد.
کد خبر : 818634

گروه سیاست خبرگزاری آنا- راحله کاویار: پس از پیروزی محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ و در دوران تصدی محمدمهدی زاهدی در وزارت علوم قائم مقام معاون فرهنگی و اجتماعی این وزارتخانه شد؛ سال 88  با انتخاب کامران دانشجو به عنوان وزیر علوم دولت دهم بر کرسی معاونت اجتماعی و فرهنگی وزارتخانه جلوس کرد.

او که دانش‌آموخته و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه علامه طباطبایی است، می گوید: روحانی با شعار «دولت اعتدال»، کرسی‌های آزاداندیشی را تقریباً تعطیل و آنچه در دوران دولت دهم توسط او برای حمایت ستادی از کرسی‌های آزاد اندیشی و ایجاد رونق در این زمینه رشته شده بود را پنبه کرد.

این استاد دانشگاه علت اصلی اغتشاشات در دانشگاه‌ها را، عدم آگاهی دانشجویان از مقررات دانشگاه می‌داند و می‌گوید: افراد مغرض، با هدف ایجاد یک بازوی تقویتی برای خود، همیشه خواسته‌هایشان را در دانشگاه‌ها سرریز می‌کنند.

آنچه در پی می‌خوانید حاصل گفتگو با «غلامرضا خواجه سروی» است که به مناسبت ۱۶ آذر، روز «دانشجو»، با او داشتیم و از لزوم کرسی‌های آزاد اندیشی و تقویت حرکت‌های جنبش‌های دانشجویی گرفته تا راهکار‌های پیشگیری از اغتشاشات در دانشگاه‌ها با خواجه سروی به گفتگو نشستیم.

گپ و گفت ما با او نیز حاشیه جالبی به همراه داشت. با پایان گفتگو و خاموش شدن دوربین‌ها به محض آنکه از عدم همکاری برخی مسئولان برای گرفتن مصاحبه گلایه کردیم، وی بلافاصله صادقه و مجددانه با مسئولان مربوطه تماس گرفت و ضمن انتقال گلایه ما، از آن‌ها برایمان قول مصاحبه را گرفت.

جنبش دانشجویی مرده است، چون پیاده نظام حضرات نیست!

 

متن کامل گفتگو با «غلامرضا خواجه سروی» بدین شرح است:

آنا: اجازه دهید سؤالم را این‌گونه آغاز کنم: اعتراضاتی شروع شد، به اغتشاش منجر گردید و درنهایت آتشش به دانشگاه‌ها کشیده شد؛ رخدادی که قبلاً هم شاهد آن بوده‌ایم. به نظر شما باید چه می‌کردیم که این اتفاقات مجدداً رخ ندهد؟ تحلیل شما در این زمینه و در مورد چرایی کشیده شدن آن به دانشگاه‌ها چیست؟

خواجه سروی: اینکه چرا اغتشاشات به دانشگاه‌ها کشیده می‌شود دلایل متعددی دارد. به‌هرحال گروه‌های سیاسی یا کسانی که اغراضی دارند، وقتی نمی‌توانند حرفشان را بیان کنند و یا دنبال یک بازوی تقویتی برای اهداف خود هستند، همیشه خواسته‌هایشان را در دانشگاه‌ها سرریز می‌کنند.

اینکه باید چه‌کار می‌کردیم که این اتفاقات رخ ندهد، به نظرم باید عوامل این قضیه از قبل شناسایی و زمینه‌ها و بهانه‌هایش تضعیف و از بین برده می‌شد. ضمن اینکه این موضوع به نحوه مدیریت خود دانشگاه‌ها هم‌بستگی دارد. در دانشگاه‌هایی که هیئت‌رئیسه دانشکده یا مسئولینش با این قضیه قوی برخورد کردند، این مسائل کمتر اتفاق افتاد و جا‌هایی که ضعیف برخورد کردند یا نتوانستند مدیریت کنند، تنش‌ها بیشتر بروز پیدا کرد.

خیلی از این مسائلی که رخ داد مربوط به دانشجویان ورودی ۹۹ و ۱۴۰۰ می‌باشد که این دانشجویان در دوره کرونا، مجازی درس می‌خواندند و دانشگاه را ندیده بودند. تمهیدی که برای این دسته از دانشجویان تازه به دانشگاه راه یافته باید اندیشیده می‌شد این بود که حداقل یکی دو ماه دوره آمادگی حضور در دانشگاه را طی می‌کردند و بعد وارد می‌شدند که این اتفاقات رخ ندهد. می‌شد با پیشگیری، از هزینه‌های تحمیلی کاست، اما متأسفانه این امر محقق نشد.

در دانشگاه‌هایی که هیئت‌رئیسه دانشکده یا مسئولینش با این قضیه قوی برخورد کردند، این مسائل کمتر اتفاق افتاد و جا‌هایی که ضعیف برخورد کردند یا نتوانستند مدیریت کنند، تنش‌ها بیشتر بروز پیدا کرد

آنا: رهبر معظم انقلاب چند سالی است که بر اجرای کرسی‌های آزاداندیشی تأکید دارند و در سخنرانی‌هایشان نیز به کرات به آن اشاره نموده‌اند. چرا به این کرسی‌های آزاداندیشی توجه نشد؟ چرا اول می‌گذاریم موضوع بیخ پیدا کند و وقتی کار از کار گذشت تازه به سراغ ۲۰۰ استاد دانشگاه می‌رویم و می‌گوییم نظر دهید؟ آیا از قبل نمی‌دانستند که این کرسی‌ها باید ادامه پیدا کند؟ 

خواجه سروی: از زمانی که رهبر انقلاب در مورد کرسی‌های آزاداندیشی فرمودند تا ۱۶ آذر ۸۸، اصلاً کسی به فرمایش ایشان توجه نکرده بود! تازه پس‌ازاین تاریخ بود که بنده گفتم توجه به کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها به‌منزله بخشنامه است و این کار را کلید بزنید.

نواقص آیین‌نامه‌ای آن‌هم برطرف شد و یادم هست که تا سال ۹۲ تقریباً بیش از هزار کرسی آزاداندیشی برگزار گردید که البته این کار هنوز در مرحله مقدماتی قرار داشت؛ هنوز در زمینه اجرا ﴿و نه در بحث آیین‌نامه‌ها﴾ دارای نواقصی بود که باید برطرف می‌شد.

وقتی دولت روحانی با شعار«دولت اعتدال» آمد، کرسی‌های آزاداندیشی را تقریباً تعطیل کرد و اختیار برگزاری آن‌ها را به دست خود دانشگاه‌ها سپرد. در بعضی دانشگاه‌ها برگزار می‌شد و در برخی دیگر برگزار نمی‌شد. درحالی‌که در دوره دولت دهم که خود بنده بودم، به شکل ستادی از این کار حمایت می‌کردیم؛ البته نه اینکه بگوییم در کرسی چه بگویید و چه نگویید! این مسائل به ما ربط نداشت. بلکه به شکل ستادی از آن حمایت می‌کردیم و رونق هم گرفته بود.

آنا: آیا نتیجه مثبتی هم از کرسی‌های آزاداندیشی گرفته بودید؟

خواجه سروی: کم‌کم بالاخره راه می‌افتاد! نمی‌گویم به این زودی، ولی حداقلش این بود که بعد از مثلاً دو سه سال، همه می‌فهمیدند که اگر واقعاً حرفی برای گفتن دارند، امکان بیانش هست و حرفشان شنونده دارد و این‌طور نیست که کسی چیزی بگوید و برود. بالاخره افراد دیگری می‌شنوند و کرسی است. اما بعدازآن بی‌توجهی شد.

در دولت سیزدهم تلاش‌هایی در راستای احیای مجدد این کرسی‌ها در حال انجام است که زمان می‌برد. البته از وزارت علوم در این دوره توقع بیشتری می‌رفت و توقع داشتیم این کار‌ها را زودتر انجام دهد و کند نباشد و فرمایش رهبری را حداقل از شهریور ۱۴۰۰ در دستور کار قرار دهد و خیلی جدی هم پشتش بایستند. در دوره کرونا می‌شد از زیرساخت مجازی استفاده کرد و برگزاری کرسی‌ها را شروع کرد.

الآن به نظرم فرصت خیلی خوبی است. برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی ازجمله راهکار‌هایی است که از پیش، مقررات و آیین‌نامه‌هایش موجود است. باید به سراغش رفت و اصلاً نباید ترسید که مثلاً آدم‌ها چه می‌گویند، چه نمی‌گویند. اتفاقاً در اکثر کرسی‌ها مطالب بسیار خوبی گفته می‌شود و قابل‌استفاده است.

جنبش دانشجویی مرده است، چون پیاده نظام حضرات نیست! /همه جنبش‌های دانشجویی باید پیاده‌نظام جمهوری اسلامی باشند

دولت روحانی با شعار "دولت اعتدال" آمد، کرسی‌های آزاداندیشی را تقریباً تعطیل کرد

آنا: در دانشگاه علامه و امام صادق (علیه‌السلام) که خودتان بودید، برای برگزاری کرسی آزاداندیشی چه‌کاری انجام دادید؟

خواجه سروی: در دوره‌ای که خودم معاون فرهنگی وزیر علوم بودم، کار فقط به این دو دانشگاه محدود نبود، بلکه باهماهنگی‌هایی که با کل آموزش عالی ﴿اعم از وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، وزارت علوم و دانشگاه‌هایش، دانشگاه آزاد به‌اضافه دانشگاه غیرانتفاعی و حتی پیام نور﴾ صورت گرفت، همه‌شان را به حرکت درآوردیم. کار سختی بود ولی شد. اما بعدازآن دیگر تعطیل شد.

در دولت جدید توقع می‌رفت که زیرساخت کار از پارسال به شکل مجازی آماده شود. اینکه می‌گویم باید پیش‌بینی و پیشگیری می‌شد یکی همین است که از اول مهر امسال که هر آدم عاقلی نگاه می‌کرد تا حدی متوجه می‌شد که کشور حتماً دستخوش چالش می‌شود، باید در این مورد کاری صورت می‌گرفت.

آنا: یعنی می‌گویید بخشی از اعتراضات شکل‌گرفته در دانشگاه‌ها ناشی از بی‌توجهی به کرسی‌های آزاداندیشی در سال‌های گذشته بوده است؟

خواجه سروی: معتقدم ۹۰ درصد مشکلاتی که الآن زمینه‌ساز این چیز‌ها شده مشکلاتی است که متأسفانه در دوره دولت روحانی ایجاد شده بود و این دولت (دولت سیزدهم) برای حل آن مشکلات، قدرتمند وارد عرصه نشد. این دانشجویانی که معترض‌اند، اغلبشان می‌فهمند که کشور، بیش از ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تقاضای انباشته مسکن دارد که از دولت گذشته به‌جامانده است؛ می‌فهمند که کشور با گسترش فقری مواجه است که دولت سابق برجا گذاشته و رفته است؛ فشاری که روی جامعه هست را این دانشجویان می‌فهمند، چون دانشگاه از جامعه جدا نیست. این فهم وجود دارد، ولی می‌شد به‌عنوان پیشگیری، از پارسال زمینه‌ها را از هم تفکیک و انرژی که در سیستم جمع شده است را خالی کرد.

به دوستان پیشنهاد دادم برای آن دسته از دانشجویان جدیدالورود ۱۴۰۱ که به دلیل شرایط کرونایی، دانشگاه ندیده‌اند، در مردادماه یک ماه دوره بگذارید و مقررات دانشگاه را توضیح دهید. خیلی‌هایشان این مقررات را نمی‌دانند.

در دانشگاه‌ها مقررات برای فعالیت دانشجویی به نظرم کفایت می‌کند و اتفاقاً بسیار هم به دانشجویان آزادی عمل می‌دهد، درحالی‌که در جامعه این‌قدر آزادی عمل نداریم و محدودیت وجود دارد. اما در دانشگاه از همین ظرفیت‌های قانونی می‌شود برای خیلی کار‌ها استفاده کرد و همه حرف‌ها را زد، بدون آنکه کسی بگوید اخلالگری شده است. خیلی از دانشجویان عزیز که تظاهرات می‌کنند با این ظرفیت‌های قانونی آشنا نیستند، درحالی‌که دانشگاه سالن دارد! اگر کسی تقاضا کند می‌تواند دعوت کند، حرف بزند، مسئولین گوش بدهند و به حرفه‌ای او عمل کنند.

اتفاقاً اگر دانشجویی بخواهد کرسی آزاداندیشی برگزار کند، خودش یک دوره آموزشی می‌خواهد! چون باید مقرراتش را بداند؛ بداند کرسی یعنی چه؟ چه طور برگزار می‌شود؟ و باید چه‌کار کند؟ از طرف دیگر دانشگاه نیز موظف است امنیت این جلسات را تأمین کند. این شیوه خیلی بهتر است از اینکه ما در دانشگاه راه بیفتیم و شروع کنیم به گفتن چیز‌هایی که اصلاً کسی هم توجهی به حرف‌هایمان نکند.

همین دختر‌هایی که در محیط دانشگاه کشف حجاب کرده‌اند قطع یقین عرض می‌کنم این‌ها مقررات پوشش در دانشگاه را نخوانده‌اند! اصلاً خبر ندارند که مثلاً در دانشگاه آکسفورد کمبریج چیزی دارند که به آن انجیل آکسفورد می‌گویند. این مقرراتشان است. ولی اسمش را انجیل آکسفورد گذاشته‌اند! مثل‌اینکه بگوییم قرآن دانشگاه تهران! قرآن نیست، منظورشان مقررات غیرقابل‌نقض و مقدس دانشگاه است.

همه حرف ما این بود که دانشجویان باید مقررات را بدانند. یقین بدانید که اگر دانشجویان طبق قانون عمل می‌کردند، دانشگاه، سالن و تریبون و چایی هم در اختیارشان می‌گذاشت و همه‌چیز دوستانه تمام می‌شد. دیگر لازم نبود راه بروند بگویند بی‌شرف بی‌شرف بدون اینکه اصلاً بدانند بی‌شرف چه کسی است! نمی‌دانند این حرف بدی است که می‌زنند!

جنبش دانشجویی مرده است، چون پیاده نظام حضرات نیست! /همه جنبش‌های دانشجویی باید پیاده‌نظام جمهوری اسلامی باشند

کرسی‌های آزاداندیشی ازجمله راهکار‌هایی است که از پیش، مقررات و آیین‌نامه‌هایش موجود است. باید به سراغش رفت و اصلاً نباید ترسید که مثلاً آدم‌ها چه می‌گویند، چه نمی‌گویند

آنا: در بحث ریزش‌ها و رویش‌های جنبش دانشجویی، یکی از مباحث مهم، خود دانشگاه است. در اثر اتفاقات و اعتراضات رخ‌داده در دانشگاه‌ها این‌گونه به جامعه القا شد که حق دانشجو ضایع می‌شود، اما تصویری از رویش‌های جنبش دانشجویی در معرض دید عموم قرار نگرفت. تحلیل شما از رویش‌های جنبش دانشجویی چیست؟

خواجه سروی: در حال حاضر ۵ اتحادیه دانشجویی داریم. تا زمانی که خودم مسئولیت داشتم و بعدازآن را هم که رصد می‌کنم و ارتباط دارم و می‌دانم، هیچ‌کدام از اتحادیه‌هایی که جذاب بودند تعطیل نشده‌اند و همگی همان‌طور که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برگزار می‌شود، سر موقع خود انتخابات برگزار کرده و تشکیل جلسه داده‌اند؛ اینکه نفرات جدید می‌آیند و خود اتحادیه، آدم‌های جدید معرفی می‌کند نشان می‌دهد که تشکیلات مذکور از قبل کسانی را به کار گرفته و آدم‌های جدیدی را جذب کرده است که بعدش بتواند وارد اتحادیه کند. 

ملاحظه می‌کنید که رویش اتفاق افتاده است و ادامه هم دارد و تمام هم نمی‌شود. تصوری که از جنبش دانشجویی نزد افراد مختلف وجود دارد متفاوت است. بعضی‌ها معتقدند جنبش دانشجویی یعنی تشکلی که بیاید علیه نظام جمهوری اسلامی بیانیه بدهد و دارو دسته درست کند! ما این را جنبش دانشجویی نمی‌دانیم! اگر هم تشکیل شود می‌شود معاند.

جنبش دانشجویی اتفاقاً یعنی جنبشی که برایش قانون داریم، تعریف داریم و به‌هرحال خود نظام جمهوری اسلامی حتی دولت‌ها ﴿منظورم دستگاه اجرایی کشور است﴾ از آن حمایت کرده‌اند و محلی برای فعالیت جمعی دانشجویان در حوزه سیاسی شده است؛ چون فعالیت دانشجویی در حوزه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی نیز می‌باشد، اما فعالیت جنبش دانشجویی، در حوزه سیاسی است. حوزه سیاسی عددش نسبت به قسمت‌های دیگر کمتر ولی تاثیرگذاریش بیشتر است.

رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که دانشگاه سیاسی باشد. سیاسی باشد یعنی اینکه جنبش دانشجویی نسبت به منافع ملی، سرنوشت کشور، سرنوشت مردم، آینده نظام و حفظ نظام حساس باشد و نسبت به این‌ها موضع‌گیری و فعالیت کند.

اما خیلی‌ها می‌گویند جنبش دانشجویی آن است که هر چه ما می‌خواهیم بگوید و پیاده‌نظام ما باشد! من می‌گویم جنبش دانشجویی پیاده‌نظام جمهوری اسلامی است نه پیاده‌نظام معاونین فرهنگی وزارت علوم، سپاه و بسیج.

همه جنبش‌های دانشجویی باید پیاده‌نظام جمهوری اسلامی باشند و قطعاً اگر خواسته باشیم جنبش دانشجویی را با مفاهیم سیاسی-دینی پیش ببریم، هم خودش و هم فعالیتش می‌شود مصداق امربه‌معروف و نهی از منکر نسبت به دولت! می‌شود همان اصل ۸ قانون اساسی که می‌گوید امربه‌معروف باید هم از دولت نسبت به مردم صورت گیرد و هم از مردم نسبت به دولت.

چه‌بسا مدیران و حتی دستگاه‌های آموزش عالی دولت از مسیر اصلی منحرف شوند. در اینجا است که جنبش دانشجویی می‌تواند خود را نشان دهد. وگرنه با درگیر مسائل جزئی یا ناسزا گفتن شدن که کاری از پیش نمی‌رود و فقط سطح کار پایین می‌آید.

یکی از دیدگاه‌هایی که در اثر عملکرد دولت "توسعه سیاسی، مشارکت سیاسی" به جنبش‌های دانشجویی القا شد این بود که مسئولین منظورشان از جنبش دانشجویی این است که برای خودشان پیاده‌نظام درست کنند! این نگاه به جنبش دانشجویی نگاه غلطی است. مثل این می‌ماند که من به‌محض این‌که به مسئولیتی اقتصادی رسیدم، برم و برای خودم اموال جمع کنم! خب غلط است.

وقتی این سخنان مطرح شد و کمک‌های صورت گرفته به تشکل‌های دانشجویی را بررسی کردم دیدم که مثلاً در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، به آن تشکلی که پایگاه خودشان بوده است، آن زمان ۵۰ میلیون داده‌اند ولی به تشکل دیگری که مخالفشان بوده ۵ میلیون هم نداده‌اند! ۲ میلیون داده‌اند! سؤال که شد گفتند ما به عدالت تقسیم کردیم! چه طور است هر چه پول بوده به امیرکبیر رفته است؟ بنده اسنادش را دیده‌ام و معلوم است که، چون انجمن اسلامی امیرکبیر پیاده‌نظام حضرات بوده، بیشتر به او رسیده‌اند.

این‌ها که می‌گویند جنبش دانشجویی مرده و از بین رفته است، به این دلیل است که جنبش‌های دانشجویی الآن پیاده‌نظام حضرات نیستند. شخصاً مخالفم که برای خودمان یا گروه سیاسی‌مان دارو دسته درست کنیم، اما خیلی از حضرات این کار را کردند. این‌گونه کار‌ها را غلط و خلاف مصالح کشور و دانشگاه می‌دانم.

دختر‌هایی که در محیط دانشگاه کشف حجاب کرده‌اند قطع یقین عرض می‌کنم این‌ها مقررات پوشش در دانشگاه را نخوانده‌اند! اصلاً خبر ندارند

آنا: اصولاً مهم‌ترین مطالبه جنبش دانشجویی را در چه می‌دانید؟

خواجه سروی: وقتی در جامعه برخی مسائل مهم پیش می‌آید، دانشجویان مطالبه‌گر و یا جنبش‌های دانشجویی واکنش نشان می‌دهند. این واکنش‌ها اصطلاحاً دارای "بروز‌های خارجی" مختلفی است. به‌عنوان‌مثال در اواخر دولت دوم خاتمی، فقر گسترش پیدا کرد. پس‌ازآن شاهد تشکیل انجمن‌های خیریه در دانشگاه‌های آن دوره هستیم. این انجمن‌ها کم‌کم رشد کردند و با جمع‌آوری کمک‌های مردمی، به رسیدگی به فقرا پرداختند. همیشه وقتی جنبش دانشجویی متوجه شده است در جامعه چه خبر است و چه فشاری بر مردم وارد می‌شود، نسبت به آن واکنش نشان داده است. 

آنا: می‌توانیم بگوییم مطالبه جنبش‌های دانشجویی در اصل رفع دغدغه کلی جامعه و ارائه پیشنهاد به مسئولان است؟

خواجه سروی: الآن باید تفکیک قائل شد! چراکه شورش‌های اخیر باعث شده است تا مسائل کمی باهم مخلوط شوند. اگر اوضاع فعلی را مستثنا و در فضای آرام صحبت کنیم، شک نکنید جنبش‌های دانشجویی دغدغه رفع مشکلات اقتصادی جامعه و مسائلی ازاین‌دست را پیگیری خواهد کرد.

جنبش دانشجویی مرده است، چون پیاده نظام حضرات نیست! /همه جنبش‌های دانشجویی باید پیاده‌نظام جمهوری اسلامی باشند

آنا: جنبش‌های دانشجویی در چه صورت ممکن است دچار آسیب شوند؟

خواجه سروی: چند آسیب می‌تواند گریبانگیر جنبش‌های دانشجویی شود. توقع درستی که از جنبش‌های دانشجویی مسلمان می‌رود این است که این جنبش‌ها آگاه، به‌روز و درعین‌حال حساس باشند. هر یک از این‌ها که نباشد، آسیب است.

آسیب دیگر، هزینه‌های سیاسی است که این جنبش‌ها بابت سخنانشان مجبورند بپردازند. معمولاً گفتن حقیقت هزینه دارد. هزینه سیاسی فعالیت‌های سیاسی جنبش‌های دانشجویی باید پایین باشد. بعضی مدیران به این دلیل که تصور می‌کنند جنبش‌های دانشجویی منتقد، از جامعه جدا هستند و از جایی خط می‌گیرند، برایشان هزینه سیاسی می‌تراشند، درحالی‌که اصلاً این‌گونه که تصور می‌کنند نیست. این مدیران، چون می‌خواهند صورت‌مسئله را پاک کنند، هزینه را بالا می‌برند!

سومین آسیب این است که فعالیت‌های دانشجویی به شکل آماتوری است و نه حرفه‌ای؛ فضای بیرون دانشگاه که به‌غلط، بسته بوده است و دانشجو با فعالیت سیاسی آماتوری رشد کرده است. حالا که می‌خواهد به شکل حرفه‌ای فعالیت سیاسی کند، جایی برایش نیست یا راهش نمی‌دهند. 

به نظرم جنبش دانشجویی ولو با دستگاه اجرایی کشور یا قوای حاکم زاویه هم داشته باشد باید حمایتش شود. خیلی نباید گفت چرا این‌طوری فکر می‌کند و موضع می‌گیرد. البته اینکه علیه نظام یا در راستای براندازی فعالیت کند و وصل به شبکه‌های خارجی باشد فرق می‌کند و من کلاً مخالف این‌ها هستم و اصلاً می‌گویم دانشجویان هیچ‌کدام نباید در این خط و خطوط بروند. همه این‌ها از بودجه عمومی و سرمایه ملی استفاده می‌کنند که به کشور خدمت کنند و نمی‌خواهند به اسرائیل خدمت کنند؛ نمی‌خواهند که آب به آسیاب شبکه من‌وتو و اینترنشنال که برای وهابی‌ها و بهائی‌هاست بریزند.

این‌ها که می‌گویند جنبش دانشجویی مرده و از بین رفته است، به این دلیل است که جنبش‌های دانشجویی الآن پیاده‌نظام حضرات نیستند

آنا: فکر نمی‌کنید کمبود و خلائی بوده که دانشجو یا جنبش‌های دانشجویی ما به‌راحتی تحت القائات رسانه‌های آن‌طرفی قرار می‌گیرند؟

خواجه سروی: رک بگویم این‌ها متصدی دارد. متصدی‌اش هم در اصل، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها، معاونت‌های فرهنگی دانشگاه آزاد و وزارت علوم است. اسناد بالادستی به آن‌ها اجازه داده است که در حوزه آموزش عالی سراسر کشور، هماهنگی فرهنگی ایجاد کنند. این‌ها موظف‌اند از روز اولی که دانشجو وارد دانشگاه می‌شود یا به آن‌هایی که می‌خواهند عضو تشکل‌ها شوند آگاهی دهند و قدرت تحلیل درست مسائل روز را بیاموزند. این‌ها وظیفه‌دارند در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کنند. بدون تعارف بگویم در این موضوع، این‌ها مقصرند؛ هرچند رفقای خودم هستند ولی به‌هرحال در مسائل مملکتی باهم تعارف نداریم.

در زمان دولت روحانی هم مصاحبه کردم گفتم دکتر فرهادی به درد وزارت علوم نمی‌خورد. گوش نکردند و گذاشتند. بعد از راه نرسیده گفتند معاونت فرهنگی به چه درد می‌خورد؟ حذفش کنید! ریختند دور و نتیجه‌اش این شد! گفتند این‌ها را احمدی‌نژاد گذاشته، ادغامشان کنید. این خیلی استدلال غلطی است که، چون احمدی‌نژاد گذاشته حذفش کنید! درحالی‌که ایشان نگذاشته بود، بلکه جزو مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بود و ایشان فقط حمایت کرد که کار درستی هم کرد.

آمدند گفتند معاونت‌های فرهنگی و دانشجویی در هم ادغام شوند. معاونت دانشجویی خودش کلی کار دارد و هرروز دغدغه نخود و لوبیا و آشپزخانه و... دارد. معلوم است به او بگویی کار فرهنگی کن اصلاً ذهنش به این سمت نمی‌رود! یک معاونت فرهنگی و اجتماعی جداگانه باید متصدی این امور باشد. اما آمدند این دو را حذف کردند. حالا که دانشگاه حساس و مسئله خیز شده دوباره می‌خواهیم احیا کنیم! مثل این می‌ماند که شما یک کارخانه‌ای را ببندی و بعد بخواهی دوباره راه بیندازی. حالا باید بدوی کارگر و مهندس پیدا کنی و تجهیزات فرسوده را دور بریزی و نوسازی کنی. این اتفاقات متأسفانه افتاد.

مقصر اصلی اول و آخر، حاج آقای رستمی است. تعارف هم ندارم. او باید مشکل را رفع کند و بعد نوبت وزیر علوم و وزیر بهداشت و رئیس دانشگاه آزاد و ... می‌رسد.

این‌که شما می‌گویید چه کسی قطار را از ریل خارج کرد، کار این‌هاست. می‌گویند پول نداریم! حال‌آنکه اصلاً هر پولی که در این زمینه خرج کنیم سرمایه‌گذاری است و واقعاً هزینه نیست. خود حضرات هم می‌دانند که باید در صورت لزوم، از جا‌های دیگر بزنند و به این قسمت اضافه کنند. آن‌وقت خواهیم دید که چقدر زود جواب می‌گیریم و سال بعد وضعمان بهتر از امروز خواهد شد.

جنبش دانشجویی مرده است، چون پیاده نظام حضرات نیست! /همه جنبش‌های دانشجویی باید پیاده‌نظام جمهوری اسلامی باشند

آنا: با توجه به اینکه شما معاون وزیر علوم بودید و در جریان مطالبات رهبر معظم انقلاب از جنبش‌های دانشجویی و دانشگاه‌ها قرار داشتید، چه دورنمایی از اجرایی شدن مطالبات رهبری می‌بینید و چقدر قرار است این مطالبات پیگیری شود؟

خواجه سروی: اگر جنبش دانشجویی تقویت شود، بیشتر مطالبات رهبری را پیگیری و جامه عمل خواهد پوشاند. نهاد رهبری که خودش نماینده رهبری است باید حضور بیشتر و قوی‌تری درصحنه داشته باشد. باید پیشتاز باشد به‌طوری‌که رؤسای دانشگاه‌ها از او جا بمانند و دنبالش بدوند. باید خیلی فعال باشد که مطالبات رهبری را جامه عمل بپوشاند. نکته دیگر این‌که شخصیت‌ها باید خودشان را در این زمینه‌ها هزینه کنند. یکی از گرفتاری‌های ما این است اکثر حضرات حاضر نیستند خودشان را هزینه کنند. می‌گویند کلاس ما از بین می‌رود یا می‌سوزیم!

الآن امکانات و زیرساخت فراهم است و فقط مسئولینی که مخاطب کار هستند باید قوی پشت جریان بایستند. جنبش دانشجویی که می‌خواهد برای جامعه اسلامی کار کند نباید در غربت کار کند؛ باید به او کمک کرد. این‌هایی که می‌گوییم کمک کنید، دانشجویانی هستند که همین الآن هم با امکانات کم مشغول کار هستند و با اقل امکانات، کار‌های خوبی می‌کنند. باید حمایتشان کرد.

آنا: به نظرتان کدام یک از دولت‌ها کارنامه موفق‌تری در تحقق شنیده شدن حرف دانشجویان داشته است؟

خواجه سروی: برخلاف نظر خیلی از همکارانم و مخالفین دولت‌های نهم و دهم که می‌گویند تا این دولت آمد دانشجویان را محدود کرد، خودم شاهد بودم که در آن دو دولت، زمینه‌های خوبی در این راستا فراهم شد؛ گرچه خود دانشجویانی که هم مرام دولت بودند راضی نبودند و می‌گفتند کم است.

در دولت احمدی‌نژاد، به‌جز دفتر تحکیم شاخه علامه که در دوره خاتمی توسط پزشکیان و توفیقی غیرقانونی اعلام‌شده بودند و قانونا نمی‌توانستیم برایشان کاری کنیم، سعی کردیم از بقیه حمایت کنیم. 

در دولت روحانی، ایشان کلاً خیلی اعتقادی به آموزش عالی و دانشگاه نداشتند و رهایش کرده بودند! از روسای دانشگاه‌ها در دوره ایشان بپرسید! اغلب می‌گویند روحانی دانشگاه را کلاً نادیده گرفته بود. امیدواریم در دولت کنونی جدی گرفته شود، چون دانشگاه موتور محرک کشور است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته