دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گفتگوی تفصیلی/ راه حل خروج رادیکالیسم از دانشگاه چیست؟

تکنوکرات‌ها فعالیت سیاسی دانشگاه‌ها را به «صفر» رساندند

تکنوکرات‌ها فعالیت سیاسی دانشگاه‌ها را به «صفر» رساندند
مدیر سیاسی نهاد رهبری در دانشگاه‌ها ضمن انتقاد از سیاست تکنوکرات‌ها گفت: از نیمه‌ دهه ۷۰، تفکری در فضای دانشگاه‌ها مطرح شد که می‌گفت دیگر دوره و زمانه فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه‌ها گذشته است؛ تلاش کردند تا کاری کنند که برآیند فعالیت‌های فکری و سیاسی در دانشگاه «صفر» شود.
کد خبر : 822734

گروه سیاست خبرگزاری آنا- راحله کاویار: او پیرامون اغتشاشات اخیر که ابتدا در برخی شهرها و سپس به سطح چندین دانشگاه کشیده شد،گفت: جریانی که امروز در لایه توده مردم دارد این شعار‌ها را مطرح و این اهداف را دنبال می‌کند را شاگردان مکتب روشنفکری در ایران می‌دانم.

به حضور مسئولان در دانشگاه اشاره می کند و می گوید: شاهدیم که مسئولان به خودشان جرئت می‌دهند تا در جمع این نسلی که به دانشگاه آمده و دارد ابراز وجود می‌کند و به خودش جرئت حرف زدن می‌دهد و نقد می‌کند بیایند و پاسخ دهند. دیگر مثل قبل اتوکشیده هم حرف نمی‌زنند! صریح حرف می‌زنند و صریح حرف می‌شنوند و حتماً قبلش هم آماده می‌آید. این‌ها نویدبخش یک نسل پای‌کار، نسل خوش‌فکر، پرانرژی و نترس است. 

نسبت به سیاست های تکنوکرات ها انتقاد صریح دارد؛ براین باور است: از نیمه‌ دهه ۷۰، تفکری در فضای دانشگاه‌ها مطرح شد که می‌گفت دیگر دوره و زمانه فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه‌ها گذشته است. تلاش کردند تا کاری کنند که برآیند فعالیت‌های فکری و سیاسی در دانشگاه صفر شود و اصطلاحاً دانشجوی ما در دانشگاه، سیب‌زمینی، گلابی شود، بی‌تفاوت شود، هر اتفاقی می‌خواهد در جامعه بیفتد بگذار بیفتد، ولی توی دانشجو کاری به کار آن نداشته باش! این دست‌فرمان، دست‌فرمان ضدانقلاب در درون دانشگاه است.

پیشنهاد و راهکارهای خود را نیز برای عبور از وضعیت فعلی ارائه می دهد و ضمن استقبال از برگزاری کرسی های آزاد اندیشی گفت: قبل از این اتفافات هم کرسی ها برگزار می شد، اینکه بیرق جریان انقلاب در دانشگاه‌ها «گفتگو» شده یک امر بالا به پایین نیست،بلکه از پایین به بالاست.

او که از فعالان سابق دانشجویی و دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت شناخته می شود، چند سالی است مدیریت سیاسی نهاد رهبری در دانشگاه ها را برعهده گرفته است از این رو با حضور در خبرگزاری آنا  به «ریشه یابی مسئله اعتراضات در دانشگاه‌ها؛ راهکارها و پیشنهادات» پرداخت.

آنچه پیش رو داید متن کامل گفتگوی تفصیلی با «مهدی عباسی مهر» است:

آنا: در این چند ماه، شاهد کشیده شدن اعتراضات به فضای برخی از دانشگاه‌ها بودیم و این اتفاقات را در مقاطع مختلف مثل سال‌های ۷۷ و ۸۸  نیز داشتیم. برای جلوگیری از اغتشاشات در دانشگاه‌ها چه‌کاری باید می‌کردیم و تحلیل شما از این قضیه چیست؟

عباسی مهر: این سؤال، بسیار مهم است. البته من به این سؤال ایراد وارد می‌کنم، اما زاویه نگاه را زاویه نگاه مهمی می‌دانم، چون معمولاً در اعتراضات و مسائلی ازاین‌دست، همه به سمت راه‌حل می‌روند، اما به ریشه‌یابی این اعتراضات کمتر پرداخته می‌شود. ما طی ۳ دهه اخیر، مدل‌های مختلفی از اعتراضات که ماهیت سیاسی یا اقتصادی داشتند را تجربه کردیم.

اگر بخواهیم این اعتراضات را مُرور کنیم، حتی می‌توانیم ماهیت آن‌ها را هم نام ببریم. برای مثال اعتراضات سال ۸۸ ماهیتی سیاسی و اعتراضات سال ۹۸ ماهیتی کاملاً اقتصادی و معیشت‌پایه بود.  البته این به آن معنا نیست که عوامل دیگر در آن نقش نداشته است. برای مثال در اعتراضات ۹۸ عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم مؤثر بود و حتماً عوامل دیگری نیز در آنچه که در سال ۸۸ تجربه کردیم، نقش داشت، ولی پرچم و بیرق آن اعتراضات، کاملاً مشخص و روشن بود.

اما آنچه که امروز در حال تجربه آن هستیم، اعتراضاتی با یک ماهیت جدید است به‌طوری‌که تفاوت آن برای همه کاملاً ملموس است.

ازنظر من، ماهیت اصلی و محوری اعتراضات اخیر، فرهنگی-اجتماعی است و آنچه شاهدش بودیم، تحت لوای پرچم و بیرقی با ماهیت کاملاً فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوست؛ هرچند پیوست‌های سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی و مسائلی نظیر آن را نیز به همراه داشت.

دلیل اینکه نسل جوان هم بیشتر درگیر این اعتراضات شده‌اند باز به خاطر همین ماهیت فرهنگی-اجتماعی آن است. از این منظر ما با یک پدیده مواجه هستیم، چراکه شاید درگذشته با اعتراضات مختلفی مواجه بوده باشیم، ولی هیچ‌یک از آن‌ها ماهیتی فرهنگی-اجتماعی نداشته‌اند.

یکی از علل تحلیل‌های غلطی که نسبت به این اعتراضات صورت می‌گیرد نیز به همین عدم‌تشخیص دال مرکزی برمی‌گردد. راه‌حل‌هایی هم که برای حل این اعتراضات مطرح می‌شود باز به همین عدم تحلیل درست اعتراضات بازمی‌گردد.

اما ایرادی که به سؤال شما می‌توان گرفت این است که آیا این اعتراضات، ابتدا درون جامعه شکل گرفت و بعد به درون دانشگاه آمد؟ همچنین باید ببینیم معترضان به دنبال چه هستند؟

جریانی که امروز در لایه توده مردم دارد این شعار‌ها را مطرح و این اهداف را دنبال می‌کند را از شاگردان مکتب روشنفکری در ایران می‌دانم

وقتی شعار‌های آن‌ها را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که مسائل زیادی از قبیل مسائل اقتصادی، معیشت، آینده، امید و خیلی مسائل دیگر را مطرح می‌کنند.

اما وقتی به بافت فرهنگی-اجتماعی آن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این حرف‌ها برای ما و اکثر کسانی که از قبل در فضای دانشگاه و عرصه‌های فکری بوده‌اند، حرف‌های جدیدی نیست و این حرف‌ها، عقبه، گذشته و ریشه دارند.

اگر خوشبینانه بخواهیم به مسئله نگاه کنیم، بیش از سه دهه است که این مسائل و مباحث در فضای دانشگاه‌های ما و در محافل درسی و گفتگو‌های ما مطرح می‌شوند و بخش قابل‌توجهی از آن‌ها برگرفته از جریان روشنفکری دینی در ایران است که ریشه و خاستگاه اصلی آن‌هم به دهه ۷۰ و محافل فکری که در فضای دانشگاه داشتند، بازمی‌گردد.

درگذشته و در دوره‌هایی، دولت‌هایی مستقر شدند که همین منطق و همین حرف‌ها، نظر‌ها و نگرش‌ها را در قالب راهبردهایشان دنبال می‌کردند و چه در لایه اجتماعی و چه در لایه حکمران، شاهد نمونه‌هایی از آن بوده‌ایم. ماحصلش می‌شود همین چیزی که امروز داریم در جامعه می‌بینیم.

اگر خبرنگاری در خارج از کشور یک‌حرفی را می‌زند یا یک هدفی را دنبال می‌کند، همین خبرنگار بالاخره در دوره‌ای در دانشگاه‌های ما درس‌خوانده و پای همین صحبت‌ها و مکاتب نشسته و همین نگرش‌ها را دنبال کرده و اکنون در حال تکرار همان چیزی است که یادش دادیم.

جریانی که امروز در لایه توده مردم دارد این شعار‌ها را مطرح و این اهداف را دنبال می‌کند را نیز شاگردان مکتب روشنفکری در ایران می‌دانم.

یک انقلاب فرهنگی واقعی هستیم/سر دسته ضدنقلاب‌ها کسانی‌اند که نمی‌خواهند دانشگاه‌های ما سیاسی باشد!

به عبارتی بسیاری از گزاره‌هایی که آنها دارند مطرح می‌کنند، متأثر از اندیشه‌های اساتید و افراد شناخته‌شده این لایه مثل عبدالکریم سروش، محسن کدیور، محمد مجتهد شبستری و بسیاری دیگر از افراد این لایه هستند.

از قبض و بسط شریعت سروش است که امروز می‌بینیم این حرف‌ها و مضامین دارد مطرح می‌شود و این‌قدر رسوخ و گسترش پیداکرده است.

گزاره‌هایی که این‌ها دارند مطرح می‌کنند، متأثر از اندیشه‌های اساتید و افراد شناخته‌شده این لایه مثل امثال عبدالکریم سروش، محسن کدیور، محمد مجتهد شبستری و بسیاری دیگر از افراد این لایه هستند

من نافی برنامه‌ریزی دشمن، طراحی جریان رسانه‌ای بیرونی و نظایر این‌ها نیستم، اما بدون شک ۸۰ تا ۹۰ درصد آدم‌هایی که امروز حتی در رسانه‌های خارج از کشور ما قلم و حرف می‌زنند را شاگردان همین مکتب می‌دانم. از مسیح علی‌نژاد گرفته تا خیلی از چهره‌های دیگر، همین مسیر را طی کرده‌اند؛ در دانشگاه پای همین صحبت‌ها نشسته‌اند؛ بعد‌ها در فضای رسانه‌ای کشور همین مسائل را دنبال کرده‌اند و چون دیدند در قاموس جمهوری اسلامی نمی‌توانند مسائل مدنظرشان را دنبال کنند، به خارج از کشور رفتند.

اینجا به این سؤال جدی می‌رسیم که آیا این اعتراضات، یک اعتراض قشری، حاشیه‌گرا و مختص طبقه متوسط به پایین جامعه، یا یک اعتراض نخبگانی و طبقه متوسط به بالا است؟ مرکزگراست یا دانشگاهی؟ به نظر من و در پاسخ به سؤال اول شما، چشمه و سرمنشأ اصلی این چیزی که امروز می‌بینیم دانشگاه است. منشأ بسیاری از این مسائل و مباحثی که مطرح می‌شود از درون دانشگاه بود و اگر بدنه‌ای در جامعه، این مسیر را دنبال می‌کند به خاطر این است که در اصل در این تفکر رشد کرده است.

حالا بخشی از آن متأثر از فضای تعلیم و تربیت است، بخشی‌اش متأثر از فضایی است که بچه‌هایمان در آن فضا قرار گرفته‌اند و بخش دیگری هم متأثر از فضای مجازی است که در دوره کرونا بسط و گسترش پیداکرده است.

پس ملاحظه می‌کنید که ریشه این اعتراضات، نخبگانی و دانشگاهی است و اگر بخواهیم این را به یک آشوب اعتراضی یا خواسته‌های صرفاً اقتصادی یا بحث‌های معیشتی کاهش دهیم، کوچک کردن مسئله و یک‌راه برون‌رفت برای عبور از مسئله است و باید منتظر تبعات بعدی این چالش عظیم و عمیق فکری و نگرشی در جامعه شویم.

ریشه این اعتراضات، نخبگانی و دانشگاهی است

آنا: با توجه به اتفاقاتی که در برخی از دانشگاه ها افتاد، برگزاری مراسم روز دانشجوی امسال را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ برخی در داخل و خارج القا می کردند که مراسم امسال سرد برگزار شد!

عباسی مهر: بی‌تعارف بگویم که به دلیل چالش‌هایی که طی دوره کرونا در ساختار پدید آمد و منجر به تعطیل شدن دانشگاه و عدم شکل‌گیری ارتباط دانشجو-دانشجو و استاد-دانشجو و عمیق شدن لایه‌های پنهانی فضای مجازی حاکم بر کشور گردید، باعث شد تا فردگرایی، عمیق‌تر شود و سبک زندگی غیرایرانی و غیراسلامی بسط و گسترش پیدا نماید. خود همین مسئله به این قصه دامن زد و عملاً شاهد یک تغییر نگرش و رفتار در دانشگاه شدیم.

الآن خیلی‌ها در مورد فضای دانشگاه به نیمه‌خالی لیوان نگاه می‌کنند و می‌گویند فضای دانشگاه آشوب‌زده است؛ توهین می‌کنند؛ می‌گویند حرکت‌هایی که در دانشگاه رخ می‌دهد، غیرقانونی و خارج از ضوابط و شئون دانشگاه است! اما من از زاویه دیگری به مسئله نگاه می‌کنم و آن اینکه احساس می‌کنم از این غلیانی که در فضای دانشگاه‌هایمان رخ‌داده، شاهد یک پویایی و تحرک در فضای دانشگاه خواهیم بود. اکنون در مرحله تحمل آلام پس از یک جراحی بزرگ و سخت هستیم. شاید تحمل این درد الآن برای ما سخت باشد، اما اگر از آن عبور کنیم، قطعاً شاهد یک بدن سالم، سرپا و یک آینده خوب خواهیم بود.

مسئولان ریسک حضور در دانشگاه را پذیرفتند و آمدند و دیدند چه اتفاقی در دانشگاه دارد می‌افتد، همه می‌گفتند اگر مسئولان به دانشگاه بیایند حتماً یک اتفاقی می‌افتد، ولی دیدیم که اتفاقی نیفتاد

اکنون عرصه فرهنگ، برای آموزش عالی کشور مهم شده است و این نیمه پُر لیوان است. تا قبل از این شاید اصلاً مهم نبود. مثلاً با رئیس دانشگاه که صحبت می‌کردید می‌گفت حقوق اعضای هیئت‌علمی و کارمندانم را بدهم، جای خواب و غذای دانشجوهایم را هم درست کنم دیگر باقی‌اش مهم نیست، هر چه شد، شد!

اما الآن فکر می‌کنم برای خیلی‌ها مهم شده که همه‌چیز، زیست و فضای فیزیکی بچه‌ها نیست! فکر، اندیشه و نگرش بچه‌ها هم مهم است. اگر نگرش‌ها درست شود، این سخت‌افزار می‌تواند در خدمت آینده کشور باشد، اما اگر این نگرش‌ها غلط باشد، اگر حتی ما همه امکانات کشور را نیز بسیج کرده و در اختیار یک فرد قرار دهیم، می‌تواند باعث آسیب زدن به آینده کشور و نسل آینده کشور شود.

آنا: درباره برگزاری مراسم روز دانشجو بگوید، چگونه برگزار شد

عباسی مهر: اصلاً چرا ما ۱۶ آذر را در یک روز خلاصه کرده‌ایم؟ در این دو الی سه ماه ما حقیقتاً هرروز در دانشگاه ۱۶ آذر داشتیم؛ بچه‌ها می‌آمدند، تجمع و بحث می‌کردند، گفتگو می‌کردند و تریبون آزاد می‌گذاشتند. همه آن چیز‌هایی که در طول یک سال آرزو می‌کردیم در طول یک نصف روز در دانشگاه اتفاق بیفتد، دو ماه در دانشگاه رخ داد. در خوابگاه‌ها محل بحث بود، در سلف محل بحث بود، سر هر موضوعی بحث بود.

پس با جرئت می‌گویم با تمام فضاسازی‌هایی که شد، فراخوان‌هایی که زدند و تهدید‌هایی که کردند، نسبت حضور مسئولان و تعداد برنامه‌هایی که بچه‌های ما برگزار کردند حداقل دو برابر سال‌های قبل از کرونا بود؛ یعنی حتی ازلحاظ کمیّت هم رشد قابل‌توجهی داشت.

مسئولان اولاً ریسک حضور در دانشگاه را پذیرفتند و آمدند و دیدند چه اتفاقی در دانشگاه دارد می‌افتد، چون همه می‌گفتند اگر مسئولان به دانشگاه بیایند حتماً یک اتفاقی می‌افتد، ولی دیدیم که اتفاقی نیفتاد.

گفتگو‌های دانشجویی شکل گرفت. می‌گفتند احتمالاً در این گفتگو‌ها درگیری‌هایی پیش می‌آید، اما دیدیم اتفاقی نیفتاد.

شاهدیم که مسئولان به خودشان جرئت می‌دهند تا در جمع این نسلی که به دانشگاه آمده و دارد ابراز وجود می‌کند و به خودش جرئت حرف زدن می‌دهد و نقد می‌کند بیایند و پاسخ دهند. دیگر مثل قبل اتوکشیده هم حرف نمی‌زنند! صریح حرف می‌زنند و صریح حرف می‌شنوند و حتماً قبلش هم آماده می‌آید. این‌ها نویدبخش یک نسل پای‌کار، نسل خوش‌فکر، پرانرژی و نترس است.  

یک انقلاب فرهنگی واقعی هستیم/سر دسته ضدنقلاب‌ها کسانی‌اند که نمی‌خواهند دانشگاه‌های ما سیاسی باشد!

آنا: مسئله اصلی امروز ما این است که رویکردمان در برابر این جریان و حوادث پیش‌آمده چه باید باشد و چگونه باید با آن مواجه شویم؟ در این مورد هم توضیح دهید؟

عباسی مهر: این جریان را صرفاً از منظر بُرش کیک دانشگاهی‌اش می‌توانم بشکافم، چون متخصص در حوزه‌های دیگر نیستم.ما با دو طیف دانشجو طرف هستیم: طیف اول گروه‌هایی هستند که اهل فکر و نظر و ایده هستند، اما تنوع نگرش دارند؛ مخالف‌اند و مسائلشان با ما متفاوت است. آنها چند درصد هستند؟

آنها بنا به شرایط، بزنگاه و مسائل مختلف، درصد‌های مختلفی دارند؛ ۲ یا ۳ یا ۴ درصد، اگر شرایط خیلی ویژه شود، ۸ یا ۹ و نهایتاً ۱۰ درصد می‌شوند. یعنی شما با تیپی از افراد طرف هستید که اصطلاحاً به آن‌ها می‌گوییم «اقلیت‌های تاثیرگذارد». این فقط مربوط به ایران نیست. در کل دنیا این‌جور است. اداره جوامع، ماحصل تأثیرگذاری یک جریان اقلیتی است که جامعه متأثر از آن‌هاست.

اگر در یک دوره‌ای می‌بینید که مثلاً سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور می‌شود به این معنی نیست که فکر و نظر و نگاه همه جامعه مثل سید محمد خاتمی است. «نه!» خاتمی و اطرافیانش و اشخاص متأثر از فکر و اندیشه او آمده‌اند و جامعه را با خودشان همراه کرده‌اند. همین جامعه در یک دوره‌ای به احمدی‌نژاد رأی داد، همین جامعه در دوره دیگری به حسن روحانی رأی داد و همین جامعه هم به ابراهیم رئیسی رأی داده است؛ بنابراین اگر بخواهیم این‌طوری تقسیم‌بندی کنیم الآن باید ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیون جمعیت داشته باشیم! این تقسیم‌بندی‌ها، تقسیم‌بندی‌های غلطی است که در جامعه ما رخ می‌دهد؛ بنابراین با یک تیپ افراد، طرف هستیم که افراد تأثیرگذار هستند.

دوره‌ها تلاش کردند تا کاری کنند که برآیند فعالیت‌های فکری و سیاسی در دانشگاه صفر شود و اصطلاحاً دانشجوی ما در دانشگاه بی‌تفاوت شود

از نیمه‌های دهه ۷۰، تفکری در فضای دانشگاه‌ها مطرح شد که می‌گفت دیگر دوره و زمانه فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه‌ها گذشته است. اگر دقیق‌تر بخواهم بگویم از اوایل دهه ۷۰ استارت آن خورد و در میانه دهه ۷۰، حداقل در لایه و ساحت دولت، این تفکر تبدیل به یک سیاست و رویه شد. بعد آمدند و یکسری حرکت‌های قشری را در فضای دانشگاه تقویت کردند.

این حرف، ظاهر بسیار جذابی داشت، اما باطنش این بود که دانشگاه‌ها را «قلب ماهیت» کنند تا دیگر در آن‌ها فعالیت‌های سیاسی و فکری اتفاق نیفتد. آنجا بود که آن جمله معروف را رهبری انقلاب فرمودند و گفتند خدا لعنت کند آن‌هایی را که می‌خواهند دانشگاه‌های ما سیاسی نباشد.

این سخن ایشان دقیقاً ناظر به آن سیاست بود. یعنی تلاش کردند تا کاری کنند که برآیند فعالیت‌های فکری و سیاسی در دانشگاه صفر شود و اصطلاحاً دانشجوی ما در دانشگاه، سیب‌زمینی، گلابی شود، بی‌تفاوت شود، هر اتفاقی می‌خواهد در جامعه بیفتد بگذار بیفتد، ولی توی دانشجو کاری به کار آن نداشته باش! این دست‌فرمان، دست‌فرمان ضدانقلاب در درون دانشگاه است.

اگر از من بپرسید که آیا ما در دانشگاه، افراد ضدانقلاب داریم؟ جوابم مثبت است. ولی سردسته ضدانقلاب‌ها در درون دانشگاه‌ها آن‌هایی هستند که نمی‌خواهند بچه‌های ما در دانشگاه‌های ما اهل فکر کردن، اندیشه‌ورزی و فعالیت سیاسی باشند. البته من مخالف فعالیت‌های حزبی هستم، ولی میان فعالیت‌های حزبی و این دست فعالیت‌ها تفاوت بسیار است. ما با این تیپ افراد طرف هستیم و هنوز هم این افراد را داریم.

از سوی دیگر طیف دومی هم داریم که تعداد قابل‌توجهی دارند و در هیچ‌کدام از این دسته‌بندی‌ها نیستند؛ در دانشگاه درسشان را دارند می‌خوانند و کاری به چیزی ندارند.

در دسته اول یعنی همان جریان‌های فعال و اقلیت اثرگذار، دو طیف کلی داریم: یکی "طیف همگرا" و دیگری "طیف واگرا".

آنا: این دو طیف چه اهدافی را دنبال می کنند؟

سردسته ضدانقلاب‌ها در درون دانشگاه‌ها آن‌هایی هستند که نمی‌خواهند بچه‌های ما در دانشگاه‌های ما اهل فکر کردن، اندیشه‌ورزی و فعالیت سیاسی باشند

عباسی مهر: طیف همگرا کسانی هستند که آرمان‌ها و ارزش‌ها را قبول دارند و فضای دانشگاه را به سمت همگرایی، اتحاد، اصول و ارزش‌ها می‌برند.

یک طیف واگرا هم داریم که فضای دانشگاه را به سمت تکثر، اختلاف، بر طبل مخالف کوبیدن و قانون‌گریزی هدایت می‌کنند که آن‌ها هم برای خودشان دلیل، منطق و اندیشه دارند که همان اندیشه دهه هفتادی است.  

من سرجمع آن دسته اول را در شرایط خیلی ایده‌آل ۲۰ درصد می‌دانم؛ ۱۰ درصد همگرا و ۱۰ درصد واگرا. ۸۰ درصد هم این وسط داریم که اصطلاحاً تماشاچی هستند. درس می‌خواند و دکتری دارد می‌گیرد، در شرایط حاضر نگاه می‌کند که فلانی دارد درست صحبت می‌کند یا بهمانی؟ و انتخاب می‌کند.

ما در دو، سه دهه اخیر مرتب این‌ها را باهم «قاتى» کرده‌ایم. نسخه‌های دسته اول را روی دسته دوم و نسخه‌های دسته دوم را روی دسته اول اجرا کرده‌ایم. کسانی که سابقه کار در دانشگاه دارند، این را کاملاً متوجه می‌شوند.

دسته دوم که تا قبل از این تماشاچی بودند، در دوره کرونا یک اتفاق جدید برایشان رخ‌داده است و آن اینکه به‌شدت در فضای مجازی غلیظ شدند. یعنی نگرش آن‌ها دیگر مبتنی بر واقعیت‌های جامعه و کف میدان نبود، بلکه کانالیزه یک‌چیزی را در شبکه‌های اجتماعی می‌دیدند و ارزش‌هایشان، نوع نگرششان، سبک زندگی‌شان و باورهایشان عوض شد.  

آنا: خُب برای دسته دوم (۸۰ درصدی که تماشاچی هستند) چه‌کار باید کنیم؟

عباسی مهر: در جواب این سؤال ابتدا باید یک‌قدم به عقب برگردم و بعد وارد مسئله شویم. ما در دسته دوم دو بحران و چالش داریم:

چالش اول که چالشی بدیهی است، چالش ارتباط است. شما قبلاً با این‌ها می‌توانستید راحت حرف بزنید، ولی الآن می‌بینید که نمی‌توانید با این‌ها ارتباط برقرار کنید و ارتباط شکل نمی‌گیرد؛ بنابراین بحران اول، بحران ارتباط است که چطور باید با آنها ارتباط برقرار کنید. آیا تا وقتی‌که هنوز نتوانسته‌اید با آنها ارتباط برقرار کنید، می‌توانید انتقال مفهوم کنید؟ اینجا نیاز به نوآوری در ارتباط داریم.

دنیای مجازی دنیای تجرد و فردگرایی است. حتی اگر آنجا تعاملاتی هم شکل می‌گیرد، ولی آن تعاملات هم باز مبتنی بر مبانی فردی است. کسی که در فضای مجازی بوده و زیست فضای مجازی را بررسی کرده باشد متوجه می‌شود که چالش دنیای مجازی، چالش فردگرایی است.

اما آنچه که در دنیای واقعی ما وجود دارد، ارتباطات اجتماعی است و آن چیزی که در فضای واقعی قابل‌انتقال است، بحث محبت، عاطفه، دوستی، مروت، اخوت و چیز‌هایی که است که اتفاقاً مبتنی بر داده‌های دینی و ظرفیت‌های اعتقادی ماست.

آن چیزی که در اسلام هست و اتفاقاً دقیقاً برای همین امروز به کار می‌آید و اگر بخواهم خلاصه بگویم رویکرد تربیتی نسبت به دانشجو است نه صرفاً رویکرد آموزشی و فرهنگی.

اگر من از جناح و جناح‌بازی و منفعت‌گرایی عبور کنم و آن چیزی که مرتب ادعا می‌کنم که دینی و مدینه فاضله است و آن چیزی که آرزو‌های ماست و آن جامعه‌ای که اخلاق‌گراست و در آن‌همه اهل مروت و دست‌گیری از هم هستند و آن جامعه‌ای که معتقد است اگر «تو سِر سیر بر بالین بگذاری و همسایه‌ات گرسنه باشد، مسلمان نیستی» و در یک‌کلام، همه این چیز‌هایی که بیرون داریم می‌گویم را به در درون دانشگاه تعمیم دهیم و آن احساس مسئولیت اساسی و دینی خودمان را در دانشگاه جاری و نگرش اعتقادی را آنجا حاکم کنیم، ۷۰ تا ۸۰ درصد مسئله حل می‌شود.

رئیس دانشگاه خودش باید دغدغه اعتقادات و فکر بچه‌ها را داشته باشد نه اینکه بگوید فلانی و فلانی به اعتقادات بچه‌ها فکر کنند، من فقط به فکر چرخ‌دنده و ریل و ... باشم.

آنا: پس حالا حالا‌ها مشکلات حل نمی‌شود؟

عباسی مهر: می‌شود! من می‌گویم حوادث اخیر، این تلنگر را زد. این یک روزی رخ می‌داد! مطمئن باشید که یک روز باید منتظر این اغتشاشات می‌بودید. نمی‌توانید بگویید که من یکجایی کاری را که باید می‌کردم نکردم، حالا این اتفاق هم نباید بیفتد! خب می‌افتد!

آنا: اگر تلنگر وارد شده، پس چرا این تحول صورت نمی‌گیرد؟

عباسی مهر: با «حلوا حلوا» کردن دهان شیرین نمی‌شود. با گفتن، مسئله حل نمی‌شود. صرفاً با سیاست‌گذاری این اتفاق نمی‌افتد. الآن خیلی‌ها به این باور رسیده‌اند که ما نسبت به فلان رویه غلط در دانشگاه باید یک تصمیم قاطع بگیریم، این امری کاملاً ضروری است. من الآن می‌بینم که بالاخره در یک جا‌هایی دارد یک تصمیمات قاطعی رخ می‌دهد. خُب می‌توانستید این را در ۱۰ سال انجام دهید، چرا باید کار به اینجا بکشد تا اقدام کنید؟

راه‌حل قسمت اول ساده است: بسط گفتگو، بسط اندیشه‌ورزی، اجازه دادن به محافل رسمی، آزاداندیشی و کار‌هایی که باید در این زمینه انجام دهیم.

لایه دوم، ارتباطات حداکثری حضوری است. دوره و زمانه، دوره و زمانه ارتباطات چهره به چهره و اثرگذاری‌های فردی است. این کار آیا آثار جمعی هم دارد؟ بله حتماً دارد.  

یک جریان خبیثی در دانشگاه داریم که علاقه‌ای به رقم خوردن کرسی‌ها در دانشگاه ندارد و آن‌هم به خاطر اینکه می‌داند که اگر آزاداندیشی در دانشگاه‌ها رقم بخورد، رادیکالیسم از دانشگاه‌های ما دور می‌شود

آنا: به موضوع «آزاد اندیشی» اشاره کردید. چندین سال است که خود آقا موضوع کرسی‌های آزاداندیشی را مطرح کردند، اما در عمل اتفاقی نیفتاد تا اینکه این اتفاقات رخ داد و یک دانشگاهی آمد پای‌کار و ۲۰۰ نفر استاد را دعوت کرد و این کرسی‌ها را کلید زد. باید حتماً این اتفاق می‌افتاد که این کرسی‌ها برگزار شود؟ به مسیر تحول آموزشی اشاره شد، اما آیا واقعاً عدم‌برگزاری این کرسی‌ها فقط به تحول نظام آموزشی محدود می‌شود یا دایره دیگری را هم دربر می‌گیرد؟

عباسی مهر: این‌طور نیست که بگوییم فقط به خاطر این بحران، کرسی‌ها به راه افتاده، نه! قبل آن‌هم کرسی‌ها بوده است. حالا چه به‌صورت تشکلی و توسط خود بچه‌ها، چه توسط جا‌هایی به‌صورت لیگ. مثلاً مجموعه جهاد و همچنین دانشگاه آزاد در این زمینه کار‌هایی کردند.

برداشت من این است که آزاداندیشی، یک ساختار و ساحت و بلوک نیست. البته شما می‌توانید یک بلوکی به اسم «آزاداندیشی» هم بزنید؛ اشکال ندارد! آن را هم انجام دهید. ولی اینکه دانشگاه شما آزاداندیش شود، محصور به برگزاری یک برنامه نیست. نگرش آزاداندیشانه، نوع نگاه آزاداندیشی و ترویج یک سبک فعالیت فرهنگی، سیاسی مبتنی بر آزاداندیشی یک سیاست مهم است.

البته یک جریان خبیثی هم ما در دانشگاه داریم که علاقه‌ای به رقم خوردن کرسی‌ها در دانشگاه ندارد و آن‌هم به خاطر اینکه می‌داند که اگر آزاداندیشی در دانشگاه‌ها رقم بخورد، رادیکالیسم از دانشگاه‌های ما دور می‌شود و در برهه‌های مختلف همیشه تلاش خودشان را کرده‌اند تا جلوی این کار را بگیرند.

می‌گفتیم بیا در کرسی آزاداندیشی شرکت کن، می‌گوید امنیت نیست! تابه‌حال با چه کسی به خاطر کرسی آزاداندیشی برخورد کرده‌اند؟ بعد می‌بینید همین آدم حاضر است در کف دانشگاه دست به تندترین حرکت‌های رادیکال بزند. چرا؟ چون منفعت او در رادیکالیسم است. او ماهی‌اش را در این آب گِل‌آلود می‌تواند بگیرد نه در فضای شفافیت و حرف صدق و دقیق. پس آزاداندیشی محور و شالوده اصلی فعالیت‌های ما در درون دانشگاه است.

به نظرم هیچ ابایی از گفتگو‌ها و بحث‌های دانشجویی نباید داشت، هیچ خطری هم ندارد، اتفاقاً آنجاست که حق و حقانیت خودش را نشان می‌دهد.

دو اثر قطعی و بدیهی دارد. یکی اینکه دانشجو‌یان  ما می‌فهمند که باید بروند مطالعه کنند. در آن کرسی می‌فهمد که نمی‌شود همین‌جوری رفت و حرف زد، جوابت را می‌دهند و تو باید جواب بدهی. دوم اینکه دانشجویان و جریان‌هایی هم که بار انتقادی بیشتری نسبت به‌نظام و انقلاب دارند با بعضی از واقعیت‌های کشور مواجه می‌شوند، صحنه برایشان واقعی‌تر می‌شود. می‌فهمند که همه مثل آن‌ها مخالف نیستند، موافق‌هایی نیز وجود دارند. فقط خود این‌ها صرفاً منطقی نیستند و آدم‌های منطقی دیگری هم وجود دارند.

وقتی شرایط به این سمت رفت، خودبه‌خود یک اکتی ضداکت خودش را و یک ضداکتی، اکت خودش را اصلاح می‌کند.

التهاب و اغتشاش که به وجود بیاید، گفتگو هم پشت سرش به وجود می‌آید. به این باور رسیدیم که ما الآن می‌توانیم با گفتگو فضای دانشگاهمان را مدیریت کنیم و این یک امر و ظرفیت اجتماعی است.

دانشجو نگرش‌های مختلف و صحنه را می‌بیند، تشخیص خودش را می‌دهد و دست به ابتکار عمل می‌زند و این ابتکار عمل جواب می‌دهد. اینکه بیرق جریان انقلاب در دانشگاه‌ها «گفتگو» شده یک امر بالا به پایین نیست، از پایین به بالاست. گفتمان این‌جوری شکل می‌گیرد.

یک انقلاب فرهنگی واقعی هستیم/سر دسته ضدنقلاب‌ها کسانی‌اند که نمی‌خواهند دانشگاه‌های ما سیاسی باشد!

آنا: به نظر شما دیر انجام نشده؟ حتماً باید یک اتفاقی می‌افتاد؟

عباسی مهر: چه زمانی مسئله عدالت در جامعه ایران گفتمان شد؟ چه زمانی بحث آزادی و گفتمان آزادی در جامعه ایران تبدیل به گفتمان شد؟ الآن خود اصل «گفتگو» دارد تبدیل به یک گفتمان می‌شود.

در تلویزیون ما، در دانشگاه ما و در خیلی جا‌ها دارد انگاره‌اش را نشان می‌دهد. من فکر نمی‌کردم یک روزی رئیس قوه قضاییه یا رئیس‌جمهور بیاید و از کرسی‌های آزاداندیشی بگوید! وقتی این حرف‌ها را می‌زنند یعنی دارد ما‌به‌ازایش درست می‌شود. شکل گرفته. رویکرد‌های گفتمانی، بلندمدت، مانا، اثرگذار و جریان‌ساز است تا اینکه بگوید مثلاً من یک‌چیزی را ابلاغ می‌کنم.

درمجموع می‌توانم بگویم شاهد یک «انقلاب فرهنگی» واقعی هستیم؛ از همه اضلاع و از همه ابعادش

آنا: حتماً باید این تلنگر وارد شود که ما یک حرکتی را انجام دهیم؟

عباسی مهر: حرکت اجتماعی همین است. البته نباید این اتفاقات تلخ بیفتد. این ربطی به آن ندارد. این حرکت تلخی که دارید می‌گویید یک‌چیز خیلی گسترده است، مقطعی و لحظه‌ای نیست. ما الآن داریم در مورد آزاداندیشی حرف می‌زنیم.

آیا درگذشته آزاداندیشی داشتیم؟ بله! ولی به گواهی خیلی‌ها، آن‌طور که باید شکل نگرفته است. حتی در دهه ۸۰ ما در دانشگاه‌ها برنامه‌های دانشجویی کرسی آزاداندیشی داشتیم. در همین دانشگاه امیرکبیر برگزار می‌شد. اما سؤالی که اینجا مطرح است، این است که اگر ما خط آزاداندیشی دستوری راه می‌انداختیم آیا به مقصد می‌رسیم؟ من می‌گویم این آزاداندیشی که امروز در فضای دانشگاه‌های ما شکل‌گرفته، با هیچ دستوری، با هیچ شیوه‌نامه‌ای، با هیچ نظام تشویقی، به هیچ طریقی اجرا نمی‌شد.

در ساحت فرهنگ، ما باید حامی و پشتیبان باشیم و اگر جایی هم لازم شد، هدایت کنیم، اما اگر بخواهیم تصدی کنیم، عرصه فرهنگ را نابود می‌کنیم.

درمجموع می‌توانم بگویم شاهد یک «انقلاب فرهنگی» واقعی هستیم؛ از همه اضلاع و از همه ابعادش. مقام معظم رهبری گفتند راه‌حل مسئله امروز: ۱. راهبرد فرهنگی و ۲. راهبرد امنیتی است. یعنی این‌قدر این مسئله الآن حائز اهمیت است و فوریت دارد.

بازهم برگردم به فرمایشات مقام معظم رهبری، چون واقعاً حرف و تشخیص دقیق دارند. برای این شرایط جدید، ما باید ساختارهایمان را بازنگری کنیم و تغییر آرایش دهیم. در حوزه بسیار مهمی مثل حوزه فرهنگی باید تمام ظرفیت‌های بالقوه را شناسایی و آن‌ها را بالفعل کنیم. باید حداکثر اثرگذاری را در حوزه رسانه قائل شویم و نقش رسانه را تا می‌توانیم پررنگ کنیم.

جنگ، جنگ روایت‌ها و عرصه، عرصه شناختی است. نظام تحلیلی بچه‌ها را باید تطبیق بدهید و به آن‌ها باید اجازه سعی و خطا داد. در سعی و خطا طرف می‌تواند رشد کند تا اینکه اجازه ندهید، بعد شاهد اتفاقات تلخ‌تر و جریان‌های غیررسمی و نظایر این‌ها شوید.

آنا: به نظر شما مطالبات بخشی از این دانشجویان چیست؟ 

عباسی مهر: ما واقعا  وارد یک جنگ تمام‌عیار شده‌ایم. تمام ظرفیت‌های کشور را باید بسیج کرد و پای‌کار این قصه آورد و همه‌چیز هم در این خلاصه نمی‌شود که حالا دانشجویان مثلاً چه می‌خواهند؟! کار می‌خواهند؟ شغل می‌خواهند؟ صرفاً به دنبال افق معیشتی هستند؟ بله همه این‌ها هست. مگر می‌شود یک کسی جوان باشد، دانشجو باشد، در دانشگاه باشد و نگرانی راجع به آینده خودش نداشته باشد؟! حتماً دارد! اما من، چون مسیر تغییر و اصلاح را مسیر اجتماعی می‌بینم، باید شما این اراده را در خود این جوان درست کنید تا بتواند مسائل خودش را خودش حل کند.

در این مسیر، دو خط وجود دارد: خط یک، دولت باید همه امکانات کشور را بسیج کند، کار و شغل و مسکن و ازدواج درست کند و مسائل به‌خودی‌خود حل شود.

خط دو، نظام باید با فساد مبارزه کند. فساد اداری و غیر اداری، آزادی‌ها را کاملاً محقق کند. این‌ها خواسته‌های مردم است.

ما ۲۵۰۰ سال این کشور، این جامعه و این اقلیم را یک‌جور اداره کردیم، ۴۰ سال است که دارد یک‌جور دیگر اداره می‌شود. در ۲۵۰۰ سال همه‌چیز شخص‌محور و از بالا به پایین بوده است. درنتیجه مردم هم الآن در اسطوره‌هایشان همه دنبال یک آدم قوی و یک «آرنولد» می‌گردند! این در ژن ما است. سینه‌به‌سینه و نسل به نسل این را دشت کردیم، اما ۴۰ سال است فضا عوض‌شده است.

آنا: یعنی با اجرایی شدن این دو مسیر مطالبات کامل جواب داده می شود و مطالبه دیگری مطرح نخواهد شد؟

عباسی مهر: شما یک سازوکاری آوردید و به مردم و نظام تصمیم‌گیری مردم احترام گذاشتید، اینجا ارکانی را به اسم استقلال، آزادی، اصل جمهوریت را مطرح کردید، خُب این‌ها حرف که نیست! باید در عمل هم اتفاق بیفتد. چقدر برای این فرهنگ‌سازی کردید؟

اولاً در جامعه که اصلاً فرهنگ‌گذاری نکردید که "شما خودتان تأثیرگذار هستید"! فقط رأی که نیست، قبل و بعد از رأی هم هم هست؛ نظام اثرگذاری مردم در امورات کشور هم هست.

نکته بعدی این است که بعضی می‌گویند: خُب انتخاب درستی نداشتید! اگر درست رأی می‌دادید، اگر به فلانی رأی می‌دادی، بهتر می‌شد.

آخر هم مردم چه می‌گویند؟ می‌گویند اگر این‌جوری است پس من دیگر رأی نمی‌دهم، خودت برو درستش کن! این یعنی چه؟ یعنی جمهوریت نظام! خودمان جمهوریت نظام را در اذهان دانشجویان ترکاندیم!

من حاضرم به‌عنوان مدافع دولت آقای روحانی باشم و یک منتقد بیاید در دفاع از دولت آقای روحانی مناظره کنم. زیرا که من به رأی مردم احترام می‌گذارم. یک اشکالاتی داشتند، خوبی‌هایی هم داشته‌اند. چهره رأی مردم را سیاه می‌کنید! احمدی‌نژاد، فلان، فلان ...

همین ادبیات شده است ادبیات رایج بعضی از آقایان، در رسانه‌های معاند که می‌گویند شاید دیگر اشکال از بازیکنان نیست، شاید مشکل از سرمربی است! به همین راحتی به‌صراحت در جمع دانشجویان توی رویمان می‌زنند می‌گویند! چه کسی سیاه کرده؟ چه کسی زده؟ غیرازاین است که یکسری از نخبگان ما صبح تا شب علیه جمهوریت نظام شورش کرده‌اند؟!  

غیرازاین است که خودمان در فضای دانشگاه مرتب می‌گفتیم فلانی که فلان است، بهمانی که بهمان است و بعد می‌دانستیم که رهبری هم خودش این نگاه و نگرش را قبول ندارد.  

صد بار رفتند جلوی رهبری دولت‌ها را کوبیدند. گفتند این چیز‌ها و نقد‌هایی که شما می‌گویید درست است، ولی به این معنی نیست که این دولت ناکارآمد است. من دیدم که زحمت کشیدند، دولت داری سخت است. از دولت‌های آقای روحانی، آقای احمدی‌نژاد، آقای خاتمی و از دولت آقای هاشمی رفسنجانی دفاع کردند.  

اول فرهنگ را درست کنیم، اول آموزش را درست کنیم، بله این‌ها که درست شد، یک لایه می‌آییم جلوتر. باز نباید انتظار داشته باشیم که «یک ره صدساله» را آن‌هم در مسئله‌ای که این‌قدر اثرات وضعی و اجتماعی دارد، یک‌شبه بپیماییم.

تا وقتی‌که در جمهوری اسلامی شما سؤال می‌کنید و در محافل، ما این حرف‌ها را می‌زنیم، من کاملاً به موفقیت امیدوارم، چون این مسیر کاملاً دارد سیکل خودش را طی می‌کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته