دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 بهمن 1401 - 09:17
هنوز لطف و صفا هست

مهربان بی‌نام‌ و نشان

مهربان بی‌نام‌ و نشان
وقتی کار برای خداست چه نیازی به نام‌ و نشان است؛ چراکه خدا خود سبب توفیق و گسترش می‌شود.
کد خبر : 827220

گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ نمی‌دانم دقیقاً از کجا، کدام شهر، چطور و چه کسی؛ اما از چند سال گذشته که حرکت مردمی «دیوار مهربانی» در اکثر شهر‌های کشور ایجاد شد، این دیوار میعادگاه کسانی بود که از سویی دوست داشتند کمک کنند؛ اما شناخته نشوند و از سوی دیگر شاید آنچنان بضاعتی نداشتند که اجناس و یا اقلام نو را در اختیار همنوعان خود قرار دهند، هرچه بودند، انسانیت و نوع‌دوستی در وجودشان زنده بود و از صمیم قلبشان به دنبال اشاعه مهربانی بودند.

وقتی کار برای خداست چه نیازی به نام‌ و نشان است؛ چراکه خدا خود سبب توفیق و گسترش می‌شود.

روز‌های نخست، این دیوار در بخشی از محلات یا نقاط خاصی ایجاد شده بود و فقط پوشاک و لباس در فصل سرما را دربرمی‌گرفت؛ اما امروز این دیوار بلندتر از همیشه و در همه جا کشیده شده که با هربار دیدن آن در جای جای شهر، حس غرور و شعف خاصی به فرد دست می‌دهد.

امروز که مردم شهر و دیارمان بیش از هر وقت دیگری نیازمند همدلی و حمایت هستند، مردم، کسبه، راننده، فروشنده و هرکس که توانایی انجام کاری دارد، مستقیم یا غیرمستقیم شرایط مواسات و همدلی را مهیا کرده است.

نانوایی که علاوه بر اینکه نان رایگان به نیازمندان تقدیم می‌کند، تابلویی جلو نانوایی نصب کرده تا مردم نان مهربانی را پیش‌خرید کنند و قبض آن را در پیشخوان نصب کنند و نیازمندان با ارائه آن قبض، نان مورد نیاز خود را تهیه کنند، همینطور قصاب، میوه فروش، ساندویچی و ...

همیشه در وجود خودم فکر می‌کردم بیشتر مهربانی‌ها در محلات قدیمی با آدم‌های ساده‌ای که چین و چروک توی چهره‌شان مشهود الست اتفاق می‌افتد؛ اما وقتی به منظور دریافت داروی بیماری فرزندم سرتاپا استرس و نگرانی بودم و به یکی از لوکس‌ترین داروخانه‌‌ها رفتم با حس خوبی که از داروخانه گرفتم، غم و محنت بیماری از یادم رفت.

موقعی که منتظر دارو بودم، تابلویی نظرم را جلب کرد که قبض‌های دستگاه پوز(کارتخوان) روی آن با سوزن ته‌گرد چسبیده شده بود. با خودم گفتم این قبض‌ها که باطل شده‌اند و ارزشی هم ندارند، پس چرا نگهداری می‌شوند! نزدیک رفتم، روی تابلو نوشته شده بود: (خدمات داروی رایگان برای افراد نیازمند) با خودم گفتم چه کار خوبی! اما کنجکاو شدم که رسید‌ها را نیز نگاهی بیندازم، با مبالغی که خواندم، حس شادی و شعفی بر وجودم مستولی شد که غم بیماری فرزندم از یاد رفت، ۴۵۰ هزار تومان، ۸۰۰ هزار تومان، ۲۳۰ هزار تومان و این آخری ۲ میلیون تومان.

دیوار مهربانی؛ این بار روی پیشخوان مغازه‌ها و شیشه داروخانه‌ها‌

از نگاه خیره من به قبض‌ها، چند مرد و زن هم که توجهی به آن فیش‌ها نداشتند با من همراه شدند، آنان هم حرفی بر زبان نیاوردند؛ اما از برقی که در چشم همه بود می‌شد چیزی که در وجودشان به خروش آمده بود را خواند.

موقعی که متصدی داروخانه اسمم را صدا کرد و دارو‌ها رو به من تحویل داد، نتوانستم حسی که در وجودم ایجاد شده بود را نپرسم و در آن شلوغی داروخانه، جریان فیش‌ها را پرسیدم، جواب برایم جالب‌تر بود، گفت: «این کار از مسئول داروخانه آغاز شده بود؛ اما آنقدر از سمت مردم استقبال شده که تقریباً هیچ فردی بدون دارو از داروخانه خارج نمی‌شود! آنقدر پاسخش ساده و راحت بود که متوجه شدم این مهربانی هر روز تکرار شده و هرچقدر قاب آن تابلو روزانه خالی بشود، بازهم مملو از بخششی بوده که در وجود مردمم هست و آنان با دیگران نیز شریک می‌شوند.

با اینکه عجله داشتم؛ اما تصمیم گرفتم به چند داروخانه دیگر هم سر بزنم و و آنها را هم ببینم. این‌بار واقعاً اشک شوق تو چشمانم جمع شد. تقریباً در بیشتر داروخانه‌ها، فیش‌های سخاوت مردم شهرم بوشهر وجود داشت، فیش‌هایی که علاوه بر اینکه مرهمی است به تن رنجور بیماران، قطعاً می‌توانند مایه آرامش خانواده‌های بیمارانی باشند که در این روز‌های سخت و دشوار گرانی دارو، حداقل شرمنده بیماران خود نباشند.

بازهم مردم شهرمان خودجوش در تلاشند تا درد و رنجی را از چهره پدر و مادران بزدایند و مطمئنم این کار حسنه در تمام میهنم در حال انجام است، باید تببین شود تا همدلی مردمم با یکدیگر به تمام جهان مخابره شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته