دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
حجت‌الاسلام شفیعی شاهرودی در گفت‌وگو با آنا

چرا امام علی (ع) در کعبه متولد شد؟ / ارتباط امیرالمؤمنین با فایده نزول قرآن

چرا امام علی (ع) در کعبه متولد شد؟   ارتباط امیرالمؤمنین با فایده نزول قرآن
مترجم ۲۷ جلدی سلسله موضوعات الغدیر گفت: شاید حکمت آن حادثه بی¬نظیر این باشد که خداوند خواسته به ¬ما بفهماند که کعبه سنگ و چوب است، اما باطن حقیقت و عمق آن ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) است!
کد خبر : 830063

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، امروز سالروز ولادت مردی است که شایسته وصی نبی و لایق همسری فاطمه نبی است. مردی از تبار اولیای و صدیقین الهی که تاریخ بشریت نظیری مانند آن را نخواهد دید. مردی که متولد خانه خدا و شهید در خانه خدا است. به مناسبت ولادت امام علی بن ابی‌طالب با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن شفیعی شاهرودی مدیر موسسه میراث نبوت و مترجم ۲۷ جلدی سلسله موضوعات الغدیر گفتگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:

**حکمت ولادت امام علی (ع) در خانه خدا

چرا امام علی (ع) در خانه کعبه متولد شد؟ حکمت ولادت امام اول شیعیان در این مکان چیست؟

حاکم نیشابوری گفته است: «فقد تواترت الأخبار أنّ فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علیّ بن أبی¬طالب کرّم اللّهُ وَجهَهُ فی جوفِ الکعبة»؛ اخبار متواتر و فراوان دلالت می‌کنند بر اینکه فاطمه بنت اسد، امیرالمؤمنین علی (ع) را در درون کعبه به دنیا آورد.
در سیزدهم رجب سال عام الفیل کعبه چونان صدفی شکافته می¬شود، فاطمه بنت اسد وارد می¬شود و پس از مدتی از نهان آن، دُر و مرواریدی به ¬نام علی آشکار می‌شود. شاید حکمت آن حادثه بی¬نظیر این باشد که خداوند خواسته به ¬ما بفهماند که کعبه سنگ است و چوب و نهان، باطن، حقیقت و عمق آن ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) است! و درست است که وظیفه داریم عبادات ظاهری مانند نماز، طواف و خواندن قرآن و... را به سوی ظاهر و جسم کعبه به ¬جا بیاوریم، اما باید مسیر و جهت زندگیمان باطن و روح کعبه یعنی ولایت امیر المؤمنین (ع) باشد.

در این راستا، ما از ولادت امیرمؤمنان در کعبه، این مطلب مهم و کلیدی را استفاده می‌کنیم: «ولایت، اصل اسلام، روح اسلام و روح انسان است».

**ولایت جزء اصول دین است 


چرا کلیدواژه «ولایت» را مرتبط با حکمت ولادت امام علی (ع) در خانه کعبه می‌دانید؟
از روایات فراوانی که خواهند آمد، سه مطلب زیر استفاده می‌شود:
۱ - ولایت جزء اصول دین است نه فروع دین، آن هم مهم‌ترین و کارسازترین اصل دین؛ چرا که او مجری تمام اُصول و فروع و آداب دین است، و تمام اُصول دین و فروع دین، با ولایت، راستی آزمایی می‌شوند. 
۲ - ولایت روح دین است؛ یعنی، به تمام اصول و فروع دین حیات می‌بخشد، به گونه‌ای که بدون آن، دین اسلام با تعالیم سه گانه‌اش (اصول، فروع و اخلاق)، پیکره‌ای بی‌روح و بی‌جان خواهد بود که بین مؤمن و منافق مشترک است.
۳ - ولایت روح انسان است؛ به این معنا که انسان با پذیرش ولایت و ارتباط با روح دین، خودش روح و محتوا پیدا می‌کند، و وجودش با همه زوایای وجودی (اعم از علم، عقل، اعمال و عبادات، نسل و...) برکت و خاصیت پیدا می‌کند، و از خسران در سوره «والعصر» نجات پیدا می‌کند.

**ولایتی که قطب قرآن و تمام کتب آسمانی است

مانند روایات زیر:
۱- احادیث فراوانی با این مضمون که «ولایت» روح، بطن و قطب قرآن است؛ برای نمونه از امام صادق (ع) روایت شده است: «إنّ اللّهَ جَعَلَ ولایَتَنَا أهل البیت قُطْبَ القرآن، وقُطْبَ جمیعِ الکتب»؛ خداوند، ولایت ما اهل بیت را قطب قرآن و تمام کتاب‌های آسمانی قرار داده است.
۲ - احادیث فراوانی که «ولایت» را روح اُصول دین و در رأس آن‌ها توحید و ایمان به خدا، قرار داده است؛ مانند حدیث معروف سلسلة الذهب از امام رضا (ع) و مانند احادیثی که «ایمان» در باطن قرآن را علی (ع) تفسیر می‌کنند؛ برای نمونه، در تفسیر آیۀ ۵ سورۀ مائده: «وَمَنْ یکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛ و هر کس که به ایمان کفر ورزد، اعمال او تباه می‌شود، و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.
 از امام باقر (ع) روایت شده است: «الإیمان فی بطن القرآن علیّ بن أبی طالب (ع)؛ فمَنْ یکفر بولایته فقد حبط عملُه»؛ بر اساس باطن قرآن، مراد از «ایمان» علی بن ابی طالب (ع) است؛ پس هر کس به ولایت او کفر ورزد، اعمالش حبط و باطل است.
 ۳ – روایات فراوانی که از آن‌ها استفاده می‌شود که «ولایت» روح فروع دین مانند نماز، حج و... است؛ مانند سخن امیرالمؤمنین علی (ع): «مَنْ أقام ولایتی فقد أقام الصلاةَ، وإقامةُ ولایتی صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا یَحْتَمِلُهُ إلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أو نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أو عَبْدٌ مؤمنٌ اِمْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ للایمان»؛ و سخن امام باقر (ع): «تمامُ الحّج لقاءُ الإمام (ع)»؛ حج آنگاه تمام می‌شود و به کمال می‌رسد که با امام (ع) ملاقات کنی.
سه مطلب فوق، پیش از روایات، از آیات فراوانی از قرآن استفاده می‌شوند و روایات در واقع تفسیر آن آیات هستند؛ مانند این آیات:

**بدون ابلاغ ولایت رسالت نبی ابتر می‌ماند


۱ - آیۀ تبلیغ: از فراز «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی القَوْمَ الْکَافِرِینَ» در آیه ۶۷ سوره مائده، معروف به آیه تبلیغ، با توجه به نفی تبلیغ رسالت در صورت عدم تبلیغِ ولایت، استفاده می‌شود که ولایت، رکن اصلی و رکن حیاتی اسلام است و همچنین مایه حیات انسان و روح او، زیرا:
عرفاً نفی جنس (در اینجا نفی تبلیغ) در صورتی به کار می‌رود که رکن مفقود، رکن اصلی و حیاتی باشد؛ مانند طهارت و سوره حمد برای نماز که از رسول خدا (ص) نقل شده است: «لا صلاةَ إلّا بِطَهُور»، و «لا صلاةَ إلّا بفاتحة الکتاب». در اینجا نیز «ولایت» رکن اصلی و حیاتی اسلام است که خداوند فرموده است: اگر ولایت علی (ع) در روز غدیر اعلام عمومی نشود، گویا رسول خدا ۲۳ سال رسالت خود در هر سه بخش اصول، فروع، و آداب اسلامی را تبلیغ نکرده است؛ «وإن لم تفعل فما بلّغتَ رسالته». پس ولایت «روح اسلام» است.

همچنین وقتی تبلیغ ولایت مایه برکت پیدا کردن عمر رسول خدا (ص) و ثمر بخش شدن عمر رسالت او می‌شود، پس به طریق اولی، ما مسلمانان نیز در صورتی که پیام روز غدیر یعنی ولایت علی (ع) را دریافت کنیم، عمرمان پویا و متحرک و ثمر بخش خواهد بود، و گر نه در طول ۷۰ سال عمر خود مرده‌ای متحرک و بی‌خاصیت خواهیم بود؛ پس ولایت «روح انسان» است.

**اسلام منهای ولایت، اسلامی مُرده است
۲ - آیۀ إکمال: «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا»؛ امروز دینتان را برایتان کامل کردم، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برای شما به عنوان دین پسندیدم.
با توجه به محتوای آیه تبلیغ (که ولایت، روح اسلام است)، مضمون این آیه آن است که: مردم با پذیرش ولایت علی (ع) روح را به جسم دین پیوست می‌کنند و با پیوست شدن روح به جسم، دینشان کامل می‌شود و خداوند از اسلامشان راضی خواهد بود؛ و اسلام منهای ولایت، اسلامی است مرده و بی‌روح و بی‌خاصیت که خداوند از آن راضی و خشنود نیست.
۳ - آیۀ ماء مَعین: «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ»؛ بگو به من خبردهید اگر آب (و مایه حیات شما) ناگهان (در طبقات زمین) فرو رود، چه کسی آب گوارا برایتان خواهد آورد؟!
 و امام کاظم (ع) در تفسیر این آیه می‌فرماید: «إذا غاب عنکم إمامُکم فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإمَامٍ جَدِیدٍ»؛ هر گاه امام شما از میان شما غایب شود، چه کسی می‌تواند برای شما امام جدید بیاورد؟
از این آیه به ضمیمه آن حدیث بر می‌آید که ولایت و امامتِ امام منصوب از طرف خداوند، چونان آب حیاتی است که پیکره دین، انسان مسلمان، و جامعۀ اسلامی را روح و حیات می‌بخشد و بدون آن مرده و بی‌خاصیت است.
۴ – آیه «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءانِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمینَ إلَّا خَسَارا»؛ و از قرآن آنچه را که برای مؤمنین شفا و رحمت است فرو می‌فرستیم (شفا از امراض فردی و اجتماعی) و بر ستمکاران جز زیان (روحی و اجتماعی) نمی‌افزاید. در برخی از روایات در تفسیر آیه آمده است: «أی الظالمی لآل محمّد».

**قرآن در چه صورتی شفا است؟


بنابراین قرآن با تمام اصول، فروع، و آدابی که در آن است، تنها برای مؤمنان، یعنی اهل بیت (ع)، شیعیان و پیروان آن‌ها، شفا و رحمت است و تمام درد‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی را درمان خواهد کرد، ولی همین قرآن با تمام علوم و معارف و اعمال عبادات و آدابی که در آن آمده است برای ظالمان و دشمنان اهل بیت خسارت بار می‌باشد هر چند شب و روز بخوانند، یاد بگیرند و بر اساس آن عمل کنند و ظواهر دینی را به جا آورند!

پس پیکره و ظاهر قرآن دردی را دوا نمی‌کند، بلکه مضر و خسارت بار است و تنها در صورتی شفا و رحمت است که خواننده قرآن و عمل کننده به آن، روح و باطن قرآن یعنی ولایت امیر المؤمنین (ع) را به قلب پذیرفته باشد. 
۵- آیۀ تحکیم: «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیما» به پروردگارت سوگند که آن‌ها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملاً تسلیم باشند. 
در این آیه، حَکَم قرار دادن رسول خدا در مشاجرات (در تمام بخش‌های زندگی اعم از قانون، قضاوت و اجرا) و تسلیم قلبی در برابر حُکم او، شرط ایمان به خدا قرار داده اشده است؛ پس ولایت، روح ایمان است.
حدیث رضوی سلسله الذهب نیز که پیش از این به آن اشاره شد، در واقع تفسیر همین آیه است؛ در این حدیث، سخن از «کلمة لا إله إلّا اﷲ» است و در این آیه سخن از «ایمان به خداوند» است، و در آن حدیث سخن از «ولایت اهل بیت (ع)» است و در این آیه سخن از «حکومت و ولایت رسول خدا (ص)» است.

**ارتباط امام علی (ع) با فایده نزول قرآن


۶ - آیه «لِتَحْکُمَ بین الناس»: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالحَقِّ لِتَحْکُمَ بَینَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللهُ وَلاَ تَکُنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیماً»؛ ما این کتاب را به حقّ بر تو نازل کردیم، تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی!.

در این آیه، حکومت و ولایت رسول خدا (ص)، غایت و فایده نزول قرآن قرار داده شده است؛ پس ولایت، روح قرآن است؛ و از باب «العلّةُ تُعَمِّم» مطلقِ موضوع ولایت و امامت، غایت و فایدۀ نزول قرآن است و اختصاص به زمان خاص ندارد؛ از این رو، خداوند در سوره حدید آیه ۲۵، حکومت دینی برای برقراری عدالت اجتماعی را غایت ارسال تمام رسولان و انزال تمام کتاب‌های آسمانی قرار می‌دهد. پس احادیثی که می‌گویند: «ولایت» روح قرآن، بطن قرآن، و قطب قرآن است، در واقع تفسیر این ۲ آیه هستند. 


۷- آیۀ إحیاء: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَحُولُ بَیْنَ المَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَـرُونَ»؛‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل می‌شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

ابو ربیع شامی می‌گوید: از امام صادق (ع) درباره تفسیر این آیه پرسیدم، فرمود: «نَزَلَتْ فی ولایة علی (ع)»؛ این آیه درباره ولایت علی (ع) نازل شده است. در قرآن، آیات فراوانی با موضوع «إحیاء» وجود دارد که در روایات به همین بیان تفسیر شده‌اند و بدین ترتیب، حقیقت «إحیاء» که به ویژه در شب‌های قدر به دنبال آن هستیم، آشکار می‌شود.

مطابق آنچه گفته شد، بطلان دیدگاه مخالفان مکتب اهل بیت (ع) روشن می‌شود که می‌گویند: «امامت» جزء فروع دین است!
در پایان این نکته را یادآور می‌شوم که ما برای اثبات مطلب مورد بحث، از ۲ روش زیر به خوبی بهره گرفتیم:
الف- تفسیر قرآن به قرآن
ب- پیدا کردن سرنخ احادیث در قرآن
و مناسب است پژوهشگران به ویژه در حوزه اصول دین، مخصوصاً بحث مهم و کلیدی «ولایت و امامت»، از این روش و سبک که کمتر مورد توجه است، غافل نباشند و در مباحث خود، از آن، بهره بیشتری بجویند!

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته