دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
15 خرداد 1402 - 08:22
در گفت‌وگوی آنا با دارنده تندیس ملی فداکاری بخوانید؛

خاطره «دانشجوی فداکار ایران» از نجات جان مادر باردار و پسر بازیگوش

خاطره «دانشجوی فداکار ایران» از نجات جان مادر باردار و پسر بازیگوش
دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی در دوازدهمین دوره آیین اعطای تندیس ملی فداکاری، دانشجوی فداکار ایران شناخته شد. او با تجربه ۱۲ ساله‌اش خاطراتی دارد که برخی از آنها خواندنی است.
کد خبر : 850767

خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ زلزله‌زدگان کرمانشاه هنوز چهره او را به خاطر دارند که ۷۰ روز در منطقه عملیاتی، مشغول آواربرداری و کمک به خانواده‌های زلزله‌زده بود یا در بخش پشتیبانی، لوازم ضروری مورد نیاز را به خانواده‌ها می‌رساند.

سیدمحمد حسینی دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است که در دوازدهمین دوره آیین اعطای تندیس ملی فداکاری به عنوان دانشجوی فداکار ایران در سال ۱۴۰۲ انتخاب شد.

دانشگاه تهران به‌تازگی میزبان برگزاری اختتامیه دوازدهمین آیین اعطای تندیس ملی فداکاری به دانشجویان ایران بود، مراسمی که با قرائت پیام حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور و حضور جمعی از مسئولان ازجمله معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، دبیر کل جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران و رئیس سازمان بهزیستی کل کشور آغاز شد و در ادامه پس از سخنرانی تعدادی از مسئولان کشوری مرتبط با این جشنواره از برگزیدگان با اهدای لوح و تندیس فداکاری تجلیل کردند و سیدمحمد حسینی دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه و دبیر کانون هلال احمر این دانشگاه نیز به عنوان دانشجوی فداکار ایران در سال ۱۴۰۲ انتخاب و تجلیل شد.

خبرنگار آنا به همین مناسبت با حسینی گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانیم.

آنا: چرا به عنوان دانشجوی فداکار ایران سال ۱۴۰۲ انتخاب شدید؟

حسینی: طبق داوری‌های انجام شده در دبیرخانه آیین اعطای تندیس ملی فداکاری به دلایلی از جمله حضور در نجات جان مادر باردار منطقه سرفیروزآباد کرمانشاه، امدادرسانی به کودک در معرض خطر آتش‌سوزی، مشارکت فعال در امدادرسانی به زلزله‌زدگان غرب استان کرمانشاه به مدت ۷۰ روز، ارائه خدمات امداد و نجات و خدمات بشردوستانه به زائران اربعین حسینی در پایانه مرز خسروی به مدت دو هفته، مشارکت فعال در امر واکسیناسیون هموطنان در دوران کرونا به مدت دو ماه و کمک‌رسانی به سیل‌زدگان جنوب کشور شایسته این عنوان ملی شناخته شدم.

آنا: چه سازمان‌ها و ارگان‌هایی در این انتخاب مشارکت داشتند و هدف از معرفی دانشجویان فداکار کشور چیست؟

حسینی: آیین اعطای تندیس ملی فداکاری با مشارکت و همکاری سازمان جهاد دانشگاهی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان جوانان جمعیت هلال‌احمر، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان نظام پزشکی، سازمان بهزیستی کشور، سازمان انتقال خون ایران، سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی، کمیته امداد امام خمینی (ره)، دانشگاه علم و فرهنگ و جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران برگزارشد.

هدف از برگزاری آیین اعطای تندیس ملی فداکاری، ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری در جامعه است و افتخار می‌کنم که در کنار کسانی مانند شهید غیرت حمیدرضا الداغی که همگان رشادت و غیرت آن شهید را تحسین می‌کنند یا سرگرد حسین پیری زرینی که با فداکاری جان یک سرباز در حال غرق شدن را نجات داد، این‌جانب نیز به عنوان دانشجوی فداکار انتخاب شدم.

آنا‌: آقای حسینی از اینکه تندیس دانشجوی فداکار به شما اعطا شد چه احساسی دارید؟

حسینی: بدون شک تجربه خوب و لذت‌بخشی بود و شاید به نمایندگی بسیاری از دانشجویان این تندیس را دریافت کردم و معتقدم این عنوان کسب شده نتیجه یک کار دست جمعی بوده و مطمئن هستم این فعالیت ارزشمند را ادامه می‌دهم؛ چراکه لذتی که در نجات جان انسان‌ها وجود دارد، قابل قیاس با هیچ لذت دیگری نیست، امیدوارم در آینده همچنان در این مسیر و نجات جان انسان‌ها و خدمت‌رسانی به دردکشیدگان حوادث و بحران‌ها فعال و پویا باشم با این تذکر که این فعالیت‌ها به هیچ وجه در درس و تحصیلم خدشه‌ای وارد نکرده است؛ زیرا معتقدم هر کدام از دانشجویان در کنار درس باید به وظایف اجتماعی خود نیز پایبند باشند.

خاطره «دانشجوی فداکار ایران» از نجات جان مادر باردار و پسر بازیگوش

آنا: شما تجربه ۱۲ ساله‌ در فعالیت داوطلبانه در پایگاه‌های امدادی دارید و حتما خاطرات زیادی از نجات جان انسان‌ها در حوادث در ذهن‌تان ثبت شده است، لطفاً از خاطرات‌تان بگویید.

حسینی: در طرح ایمنی و سلامت نوروزی در پست هلال احمر مشغول فعالیت بودیم، نزدیکی ما درختی بود که شهرداری برای روشن کردن چراغ‌های یک اِلمان نوروزی از لابه‌لای آن سیم برقی رد کرده بود، نوسان برق باعث جرقه و آتش‌سوزی درخت شد، درست در همان نزدیکی درخت، بچه‌ای مشغول بازی بود و صحنه را که دیدم، بدون درنگ کپسول اطفای حریق را برداشتم و به سمت درخت رفتم، به تنها چیزی که فکر می‌کردم این بود که باید هرطور شده درخت شعله‌ور را خاموش کنم، شعله‌ها قد می‌کشید و کودک نمی‌توانست از نزدیکی درخت عبور کند و خودش را نجات دهد، بالاخره آتشی که به جان درخت افتاده بود، خاموش شد و این کودک بدون هیچ آسیبی، پیش خانواده برگشت، در همان حادثه دو انگشت دست من دچار شکستگی شد؛ اما آنچه اهمیت داشت این بود که جان کودکی نجات پیدا کرد.

سال ۹۹ نیز که برف و کولاک شدیدی در کرمانشاه رخ داد، روستا‌های زیادی تحت تأثیر این حادثه جوی قرار داشتند و دسترسی به آن‌ها به سختی ممکن بود، به عنوان نجاتگر یکم پایگاه به همراه تیم به مأموریتی برای نجات جان زنی باردار اعزام شدیم، هوا بسیار سرد بود و هر لحظه امکان داشت خودرو ما به دلیل لغزندگی شدید جاده و هوای بورانی به دره سقوط کند، با این حال، خود را به روستا رساندیم، حال زن باردار وخیم بود و باید به سرعت به مرکز درمانی منتقل می‌شد، در میانه برف و یخبندان، او را در مسیری نه چندان کوتاه روی برانکارد به سمت خودرو بردیم و بعد به هر زحمتی که بود به آمبولانس اورژانس که در ارتفاعی پایین‌تر قرار داشت، رساندیم.

آنا: و کلام آخر...

حسینی: فکر می‌کنم همه اعضای هلال احمر شایسته دریافت تندیس فداکاری هستند.

گفتگو از مهران هوشیار

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته