دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 خرداد 1395 - 22:15
دکتر قانعی‌راد در جمع مردم پارسیان هزمرگان تاکید کرد

ضرورت ارزیابی تاثیر اجتماعی و زیست‌محیطی طرح‌های توسعه در صنعت نفت و گاز/ وجود اصولگرایی و اصلاح‌طلبی برای کشور یک سرمایه است/ رابطه شیعه و سنی در هرمزگان مثال‌زدنی است

محمد امین قانعی‌راد رئیس انجمن جامعه شناسی ایران در همایش «نقش سازمان های مردم نهاد در توسعۀ پایدار» که در 12 خرداد ماه توسط «انجمن اندیشۀ پویا وهمگامان راه توسعه» در شهرستان پارسیان از استان هرمزگان برگزار شد، بر ضرورت  ارزیابی پیامدهای زیست محیطی و اجتماعی طرح‌های صنعت نفت و گاز کشور از جمله مجموعۀ پارس جنوبی تاکید کرد.
کد خبر : 91899

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، او که پس از بازدید از منطقۀ پارس جنوبی و عسلویه در این همایش سخن می گفت، به کتاب «جزیرۀ خارک دُر یتیم خلیج فارس» اشاره کرد و گفت هنوز ما در وضعیت دل نگرانی های اجتماعی و زیست محیطیِ آل احمد در شصت سال پیش قرار داریم.


به گزارش آنا متن کامل سخنرانی دکتر قانعی‌راد، استاد جامعه‌شناسی بدین شرح است:


***********


بر اساس مطالعۀ سرمایۀ اجتماعی کشور، استان هرمزگان از نظر امیدواری در بین استان های ایران رتبۀ اول را دارد.به نظر می آید که پارسیان سهم زیادی در این شاخص ها دارد و احتمالاً وضعیت مناسبی نسبت به بندر یا جاهای دیگر استان دارد. رتبۀ استان مثلا در مورد امیدواری برای رفع مشکل بیکاری ،فقر و نابرابری،اعتیاد،برخورد با فساد مالی و ارتشا وضعیت خوبی دارد و جزء 5 استان اول کشور است و مردم استان امیدوارند که در این زمینه ها اوضاع از این بهتر خواهد شد. اما در مورد برخی از شاخص ها استان هرمزگان وضعیت خوبی ندارد. مثلا در مورد بهبود وضعیت ناامنی،یا در مورد وضعیت مراقبت از محیط زیست، یا در مورد قانون گریزی و بالاخره وضعیت نهاد خانواده جز استان های نه چندان خوش بین قرار می گیرند. استان هرمزگان در مورد مطلوب بودن جامعه نیز رتبه دوم را به دست آورده است. یعنی مردم از جامعه خودشان رضایت دارند و عمدتاً می گویند که در شهر ما به حرمت و آبروی افراد احترام گذاشته می شود.


استان هرمزگان در مورد ارزش های اخلاقی مثلا احترام به دیگران،انصاف،گذشت، وفای به عهد،وجدان کاری و خیر خواهی رتبه های بالا را دارد. ابتدا و قبل از دیدن احوالات زندگی مردم در این منطقه برایم غیر منتظره بود که شاخص های سرمایۀ اجتماعی استان هرمزگان بالا باشد.اما وقتی آمدم اینجا و برخی مشاهدات و مصاحبه ها را داشتم، دیدم که همینطور است.یکی همین جلسه ای هست که در آن به سر می بریم یعنی اگر هیچ مشاهده دیگری نداشتم و مستقیم می آمدم و این جمعیت را نگاه می کردم مشارکت خانم ها خیلی جلب نظر می کرد. خانم ها با این شور و اشتیاق در جلسه حضور پیدا کردند. من با چندتا از این بانوان هم که برخورد داشتم عجله داشتند که زودتر بیایند جا بگیرند! این برای من خیلی جالب بود که زنانِ اینجا برای کار اجتماعی ارزش قائلند؛ ارزش قائلند برای اینکه کنار هم بنشینند و گفتگویی را در بیندازند. از این که در این شب هنگام 55 درصد این سالن را زنان تشکیل داده‌اند، نشانۀ جالبی بر این نکته است که در این شهر مسائل اجتماعی برای زنان اهمیت دارد. این موضوع همچنین نشان می دهد که روابط خانم ها و آقایان در اینجا دچار دگرگونی شده است که یک عاملش گسترش آموزش عالی است.این گسترش یک فوایدی دارد که میل به مشارکت را زیاد می کند و از سوی دیگر هم سطح انتظارات را افزایش می دهد. البته مشکلات پاتولوژیک هم ایجاد می کند که باید خانم ها یک هوشمندی مضاعفی نسبت به خودشان و نسبت به آقایان داشته باشند.نگرانی مردم برای وضعیت خانواده با این امر بی ارتباط نیست.


استان هرمزگان در مورد مطلوب بودن جامعه نیز رتبه دوم را به دست آورده است. یعنی مردم از جامعه خودشان رضایت دارند و عمدتاً می گویند که در شهر ما به حرمت و آبروی افراد احترام گذاشته می شود. استان هرمزگان در مورد ارزش های اخلاقی مثلا احترام به دیگران،انصاف،گذشت، وفای به عهد،وجدان کاری و خیر خواهی رتبه های بالا را دارد

رابطه شیعه و سنی در این منطقه نیز رشک برانگیز و مثال‌زدنی است. سعی کنید این همدلی را حفظ کنید و اجازه ندهید تا افرادی با مقاصدی خاص این رابطۀ انسانی را از شما بگیرند. دیدن چنین شهرهایی با توجه به اینکه ما در مناطق اطراف کشورمان شاهدیم که کسانی به نام عقاید یا سیاست همدیگر را سر می برند ،بسیارامیدوار کننده است. پرس و جوهای من حاکی از این است که در شهر شما شکاف های قومی،زبانی و طبقاتی چندان زیاد نیست. در مورد شکاف‌های سیاسی نیزباید توجه داشت که وجود این شکاف ها به یک معنا برای جامعه خوب است؛ به شرطی که قواعد بازی سیاست را رعایت کنیم و به همدیگر پشت پا نزنیم. وجود اصولگرایی و اصلاح طلبی برای کشور یک سرمایه است. این ابلهانه است که بگوئیم اصلاح طلبی مرده است یا مرگ بر اصولگرایی! چه کسی حاضر است دعا کند سرمایه های کشورش بمیرند؟ این دوجریان هر کدام ستونی در سیاست و فرهنگ کشور هستند. اما نه کسانی که به نام اصولگرایی فساد ایجاد می کنند یا منابع را غارت می کنند و یا سه هزار دانشجو را بدون آزمون وارد دوره دکترا می‌کنند. سرنوشت حضور اصلاح طلبان واصولگرایان در عرصۀ سیاسی را هر بار باید انتخابات تعیین کند.‌ ویژگی اصلی نتخابات ایجاد شور و انرژی اجتماعی است و به همین دلیل در بازسازی جامعه نقش زیادی دارد. شهروندان 4 سال دچار رکود می شوند بعد یک باره به تحرک می افتند و یک احساس تعلق مشترک درونشان پیدا می شود.حتی تا جایی که این مبارزه سالم باشد دعوایشان هم برای کشور ارزشمند است. بنابراین سیاست یک عرصه مهم است که انسان ها می توانند درونش تجدید حیات کنند و به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای دنیا به هزار و یک وسیله تلاش می کنند تا شرایط انتخاباتی را پررونق کنند.


اما در مورد وضعیت شهرسازی پارسیان. شهر شما را خیلی خوش قواره ندیدم. در شهر سازی در این مناطق از یک الگوی مشخصی پیروی نشده است. به جنبه های فرهنگی و زیست محیطی شهر بیش از این باید توجه شود. من آثار فرهنگی خیلی در شهر شما ندیدم ولی این قلعه شیخ یاسر نصوری را اگر بازسازی و جایی برای دیدن مردم شود، به یاد آن شیخی که برای شما مدرسه ایجاد کرده یک میراث فرهنگی می شود.


چرا ما فکر می کنیم پول فقط از نفت و گاز و کارهای اقتصادی بدست می آید؟ شما برای گردشگری منطقه، امکانات خوبی دارید، از این امکانات استفاده کنید.چگونه می توان از این ظرفیت ها استفاده کرد؟ وقتی همه شما با هدف اعتلای شهر و استان خود با همدیگر وارد گفتگو،تعامل و یادگیری شوید.


همان طور که شاخص ها نشان می دهند مردم هرمزگان دارای نگرانی های زیست محیطی هستند. اجازه بدهید نگاهی به یک اثر مردم شناختی بیندازیم که نزدیک شصت سال پیش نوشته شده است. جلال آل احمد در کتاب «جزیرۀ خارک دُر یتیم خلیج فارس» روایت «اضمحلال جزیرۀ خارک به عنوان یک واحد اقتصادی و فرهنگی» را بیان می کند. بر اساس روایت او با «تکمیل طرح خارک این جزیرۀ قدم به عصر جدیدی می گذارد که عصر نفت و ارقام نجومی است. این عصرِ رفاه نسبی،گشایش در زندگی و پیدایش چشم ها و ذهن های گشاده تراست. خارک بندر بین المللی می شود ،بندر گناوه هم یک رونقی پیدا می کند و کارگران به یک رفاه اقتصادی می رسند و گشایشی در زندگی و ذهن مردم پیدا می شود. رفت و آمد و ارتباطات اتفاق می افتد و ناچار مصرف بیشتری و دستی آسان تر به دهان رسنده و عاقبت در هر خانه ای پنکه ای،یخچالی و گهواره چرخداری پیدا می شود».


جلال آل احمد در سال 1337 می گوید اینها قدم بزرگی است ولی جای نگرانی هست و در این بین چیزهایی دارند از بین می روند. یک واحد اقتصادی و فرهنگی که خارک باشد در دل این تحول از بین می‌رود. او تعبیر جالبی به کار می برد و می گوید وقتی من آنجا بودم می دیدم که «خارک چگونه از دم جاروب بولدوزرهای بزرگ روفته می شود.از خانه ها و نخل هایشان گرفته که مزاحم باندهای فرودگاه ها و باراندازها بودند تا بزهایشان که دست و پاگیر شده بودند و حتی شخص ساکنانشان که در چنان گرم بازار مهندسان و مقاطعه کاران هیچ کاره بودند و گیج و گول مانده بودند.نخل ها را می انداختند و خانه‌ها را خراب می کردند و صاحبان آنها را به پولی راضی می کردند تا به جای آن همه، مهمان سرا یا زمین تنیس بسازند». آل احمد می پذیرد که تغییر باید اتفاق بیفتد ولی آنچه که باید به عنوان «تحولی معقول و حساب شده» هم خارک و هم تمامی نقاط دور افتاده مملکت را به راه تمدن جدید بیفکند به صورت «استحاله ای» درآمده است که همچون «دیوی» خارک را در کام خود فرو می برد.به تعبیر آل احمد این تحول ماشینی دارد به صورت یک بلایی نازل می شود در حالی که این تحول می تواند گشایش در ذهن و زندگی انسان ها ایجاد کند و این عوارض را هم نداشته باشد.


اکنون بعد از شصت سال هنوز ضروریات توسعۀ پایدار یا همان «تحول معقول و حساب شده» نادیده گرفته می شود. پس از چند دهه هنوز ما در موقعیتی قرار گرفته ایم که در فرایندهای تدوین و اجرای طرح های عمرانی دغدغۀ بزها و نخل ها و بالاتر از آن دغدغۀ سلامتی وکیفیت زندگی مردم را داریم. در این تاسیسات عظیم پالایشگاه های گاز، سرزمینی به طول ده ها کیلومتر تبدیل به یک کارگاه صنعتی بزرگ شده است که از آن دود و گاز متصاعد می شود و حتی در فاصلۀ بیش از پنجاه کیلومتر از این تاسیسات بوی گاز استشمام می شود. آدم نگران می شود که این تحولی که دارد در پارس جنوبی ایجاد می شود با بزها و نخل های مردم و اصلاً با خود آنان چه خواهد کرد؟ یک کارگاه با طول ده ها کیلومتر ولی غیر استاندار که فقط با هدف تجاری سازی و به اصطلاح توسعۀ اقتصادی گسترش یافته است در حالی که در اجرای طرح های صنعتی فقط به پول درآوردن نباید توجه کرد.


شصت سال بعد از جلال آل احمد، هنوز ضروریات توسعۀ پایدار یا همان «تحول معقول و حساب شده» نادیده گرفته می شود. پس از چند دهه هنوز ما در موقعیتی قرار گرفته ایم که در فرایندهای تدوین و اجرای طرح های عمرانی دغدغۀ بزها و نخل ها و بالاتر از آن دغدغۀ سلامتی وکیفیت زندگی مردم را داریم

این گسترش تاسیسات پالایشگاهی نیز معلوم نیست چقدر توجیه اقتصادی دارد. عدم بهره برداری کامل از تاسیسات پیشین در کنار افتتاح تاسیسات جدید را چگونه می توان توجیه کرد؟ آیا از حداکثر ظرفیت پالایشگاه های گاز موجود در پارس جنوبی و پارس کنگان و پارس شمالی به خوبی استفاده می شود؟ آیا درست است که مرتب تاسیسات جدید ساخته شود بدون اینکه از تاسیسات قبلی بهره وری کافی صورت گیرد. این طرح های عمرانی ممکن است برای خیلی ها نان و آب داشته باشد بدون اینکه از نظر اقتصادی توجیه پذیر باشند. نمی شود فقط همینطور بسازیم و بعد اسمش را بگذاریم توسعه. توسعه باید حساب شده تر باشد. دولت یازدهم خواسته است که از فعالیت ها و عملکردهای دولت انتقاد شود. عملکرد فعالیت های نفت و گاز در جنوب را باید نقد کرد. این کارگاه بزرگ چند درصد از این درآمد کلان خود را صرف مطالعاتِ زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی می کند؟ آیا پیامدهای این طرح ها را در محیط زیست،زندگی اجتماعی و سلامت مردم بررسی کرده اید؟ هزینه های زیست محیطی و اجتماعی توسعه را باید به حداقل خود کاهش داد. وقتی بر اثر فعالیت های توسعه سونامی سرطان و بیماری و مسائل اجتماعی ایجاد شود شما چه خواهید کرد؟ اینها همه نتیجه تحول ماشینی نسنجیده است. این پیامدهای منفی را چگونه می شود محاسبه کرد؟ چگونه می خواهید هزینه های یک خودکشی و یک طلاق را محاسبه کنید؟ یعنی یک طلاق را شما چند تومان محاسبه می کنید؟ یک انسانی اگر ناامید شد،اگر فروپاشید،اگر مهاجرت کرد هزینۀ آن را چگونه محاسبه می کنید؟


گسترۀ فعالیت های ارزیابی پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی فعالیت های نفت و گاز بر ما نامعلوم است. اگر هم مطالعات اجتماعی صورت می گیرد در یک جمع بسته و محدودی از دوستان است و نه در گسترۀ میز اجتماع علمی جامعه شناسان کشور و نهادهای مدنی و غیردولتی آنان

گسترۀ فعالیت های ارزیابی پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی فعالیت های نفت و گاز بر ما نامعلوم است. اگر هم مطالعات اجتماعی صورت می گیرد در یک جمع بسته و محدودی از دوستان است و نه در گسترۀ میز اجتماع علمی جامعه شناسان کشور و نهادهای مدنی و غیردولتی آنان. اجتماع علمی یعنی جایی که ما بیاییم روی این طرح ها صحبت کنیم و در عین حال به مسئولین کمک کنیم که بتوانند کاری انجام دهند که نتیجۀ آن توسعه پایدار باشد. ما به جز یادگیری و یاد دادن هیچ راهی برای تغییر نداریم. توسعه پایدار یعنی اینکه از هم یاد بگیریم. ما به عنوان پژوهشگران اجتماعی و فعالین انجمن‌های علمی یک ظرفیتی داریم. سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان های تحقیقاتی وابسته به دولت هم یک ظرفیتی دارند. از آن طرف ظرفیت های گستردۀ سازمانهای مردم نهاد، نهادهای مدنی و فعالین اجتماعی وجود دارد. در فرایند یادگیری باید از همۀ این ظرفیت ها استفاده شود تا بتوانیم زمینه های توسعه را پایدار کنیم و با همدیگر حرف بزنیم. اصلا همین گفتگوها عین پایداری و عین توسعه است. من اینجا آمده ام که به شما بگویم توسعه نیاز به یک مثلث طلایی دارد شامل بخش عمومی، بخش خصوصی و نهاد های مدنی. امروزه بدون مشارکت،ارتباط و تعامل این سه بخش، اداره جوامع امکان پذیر نیست. اینجا من می بینم که شما این مثلث طلایی را تشکیل داده اید. در همین جلسه من می بینم که افرادی از مسئولین دولتی،بخش خصوصی،فعالان اجتماعی،هنرمندان وجود دارند و من این حُسن روابط سه جانبه را به شما تبریک می گویم.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته