دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

اُلُغ‌بیگ؛ فرمانروای دوستدار علم و هنر

محمد طَرَقای(796-853ق) ملقب به «اُلُغ‌ بیگ»، شاهزاده هنردوست تیموری است.
کد خبر : 474963
2006.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



محمد طَرَقای یا طرغای یا ترقای (796-853ق) ملقب به «الغ‌بیگ»، شاهزاده هنردوست تیموری، فرزند ارشد شاهرخ و گوهرشاد خاتون است.


در 19 جمادی الاول در سلطانیه، اطراف ابهر، چشم به جهان گشود. او نوه امیر تیمور گورکان بود و در دربار وی پرورش یافت. از همان دوران کودکی، تیمور به او علاقه داشت و پرورشش به همسر بزرگ تیمور، ملک خانم، سپرده شد و همراه او چند سال در آذربایجان، آسیای صغیر و دیگر جاها گشت و  سپس به سمرقند رفت.


در سال 807ق به فرمان تیمور، برای الغ‌بیگ و چند تن دیگر از شاهزداگان تیموری در دشت کانِ‌گل سمرقند جشن ازدواج باشکوهی برپا شد. الغ‌بیگ در آن زمان یازده سال بیشتر نداشت. در همان سال، تیمور در هنگام لشگرکشی به مغولستان، در اُترار درگذشت.


پس از تیمور، پیرمحمد، نوه و جانشین برگزیده او در قندهار بود. شاهرخ، پدر الغ‌بیگ، نیز بنا بر وصیت تیمور به جانشینی پیرمحمد در هرات انتخاب شد ولی شاهزاده خلیل میرزا، پسر میرانشاه، اعتنایی به وصیت تیمور نکرد و حکومت را به دست گرفت. نافرمانی خلیل‌میرزا موجب جنگ بین او و پیرمحمد شد. در این جنگ الغ‌بیگ و اَتابک او، شاه ملک نیز به یاری پیرمحمد شتافتند و خلیل میرزا شکست خورد.


اندکی بعد، پیرمحمد در 809ق به دست یکی از امیران خود کشته شد. بدین ترتیب شاهرخ حکومت بر طوس، خبوشان، کَلات، ابیورد، نسا، یازر، سبزوار و نیشابور را به الغ‌بیگ سپرد و با خلیل میرزا آشتی کرد و حکومت سمرقند را به او سپرد، اما بدرفتاری‌ها و خوش‌گذرانی‌های خلیل میرزا موجب شورش امیرانش شد تا جایی که او را دستگیر و زندانی کردند. با شنیدن این خبر، شاهرخ به سمرقند لشکر کشید و خلیل میرزا را از بند رها کرد و به حکومت ری و عراق عجم گماشت و سمرقند را به الغ‌بیگ سپرد که در آن هنگام شانزده سال بیش نداشت و اتابک خود، امیر شاه ملک را همراه او کرد تا الغ‌بیگ را در فرمانروایی ماوراءالنهر و سمرقند یاری کند. 


بدین ترتیب، پادشاهی شاهرخ آغاز شد و آرامش و امنیت نسبی به مدت 38 سال کشور را فرا گرفت.


الغ‌بیگ برخلاف فرمانروایان پیشین خویش، علاقه‌ای به جنگ و کشورگشایی نداشت و دوستدار علم و دانش و هنر بود. می‌توان گفت از این نظر مانند مادر خود، گوهرشاد خاتون بود که از او آثار بسیاری در هرات و مشهد به جای مانده است.


الغ‌بیگ دانشمندان علوم ریاضی، هندسه، نجوم، الهیات و هنرمندان خطاط، تذهیب‌گر، جلدساز، کتاب‌پرداز و شاعران، صوفیان، عارفان را از مناطق گوناگون به دربار خود در سمرقند دعوت کرد. خود نیز فقه، اصول، معانی و بیان، زبان، ریاضی و نجوم آموخت و قرآن مجید را در 6 ماه حفظ کرد و شعرهای بسیاری را هم به خاطر سپرد. وی به شاعری نیز علاقه داشت اما بیش از هر چیز دلباخته نجوم شد و این علم را نزد صلاح‌الدین موسی بن محمود، معروف به قاضی‌زاده رومی فرا گرفت.


الغ‌بیگ در 824ق مدرسه‌ای در سمرقند بنا کرد که در آن بیش از هر چیز نجوم تدریس می‌شد. مدرسه الغ‌بیگ دو ویژگی مهم داشت؛ یکی سطح آموزش و دیگری موضوعات درسی آن که با مدرسه‌های زمان خود بسیار فرق داشت. الغ‌بیگ خود مدرسان مدرسه را انتخاب می‌کرد تا پایه علمی‌شان را بررسی کند. در این مدرسه افراد مهمی چون قاضی‌زاده رومی، غیاث‌الدین جمشید کاشانی و همچنین خود الغ‌بیگ تدریس می‌کردند.


چهار سال پس از ساخت مدرسه و به روایتی دیگر در 823ق، در شمال شرقی سمرقند رصدخانه‌ای در سه طبقه بنا کرد و مادر خود، گوهرشاد خاتون را برای بازدید از آن به سمرقند دعوت کرد ولی در اوایل قرن دهم این رصدخانه به تحریک فقهای قشری ویران شد و کم‌کم از میان رفت و این درست همان زمانی بود که اروپاییان تازه قرون وسطا را پشت سر گذاشته بودند و به علوم گوناگون، از جمله نجوم و به‌ویژه ساخت رصدخانه‌های گوناگون، روی آورده بودند.


الغ‌بیگ، غیاث‌الدین جمشید کاشانی، قاضی‌زاده رومی، معین‌الدین کاشانی و علاءالدین قوشچی در این رصدخانه به رصد می‌پرداختند. آخرین فرد شاگرد الغ‌بیگ بود و الغ‌بیگ او را «فرزند» خطاب می‌کرد. یکی از مهم‌ترین کارهای علمی الغ‌بیگ نوشتن زیج جدید سلطانی یا گورکانی یا الغ‌بیگ بود. این کتاب به زبان فارسی نوشته شده و شامل یک بخش نظری و بخش نتایج رصدی است. نتایج رصدها به صورت جدول‌های محاسبه تقویم، مثلثاتی، اوضاع ستارگان و فهرستی از ستارگان است. پایه جدول‌های مثلثاتی بر حسب محاسبه سینوس زاویه یک درجه است. برای حل این مسئله هم الغ‌بیگ و هم غیاث‌الدین جمشید کاشانی، هر دو راه‌حل‌هایی عرضه کردند که هر دو روش به یک معادله درجه سه منتی شد. آنان جواب سینوس یک درجه را با دقت بسیار به دست آوردند.


الغ‌بیگ در جدول‌های مثلثاتی خود سینوس و تانژانت را تا زاویه 45 درجه به ازای هر دقیقه افزایش و تا 90 درجه به ازای هر پنج دقیقه افزایش و مقدار کتانژانت را نیز به ازای هر درجه افزایش محاسبه کرده است. با مقایسه اعدادی که الغ‌بیگ به دست آورده و مقدارهای واقعی زاویه‌ها متوجه می‌شویم که دقت کار او تا هشت رقم پس از اعشار بوده است.


پنج سیاره تا زمان الغ‌بیگ شناخته شده بودند و الغ‌بیگ حرکت سالانه آنها را بررسی و در جدولی تنظیم کرد که در مقایسه با مقدارهای واقعی آنها دیده شده که درباره سیاره‌های زحل، مشتری، مریخ و زهره خطای محاسباتی بین 2 تا 5 ثانیه است. اما این خطا برای عطارد به 10 ثانیه می‌رسد که علت آن دو ویژگی سرعت‌مداری عطارد و خروج از مرکزمداری آن است که هر دو ویژگی بیش از چهار سیاره دیگر است؛ حال آنکه بیشترین فاصله زاویه‌ای عطارد از خورشید فقط حدود 28 درجه است. به همین علت مشاهده عطارد با چشم غیرمسلح، بسیار مشکل و می‌توان گفت ناممکن است و تأثیر نامطلوبی بر محاسبه و دقت رصد می‌گذارد.


فهرستی که الغ‌بیگ برای وضعیت ستارگان تنظیم کرد، شامل دو بخش می‌شود. بخش عمده آن با رصد ستارگان در سمرقند و بخش دیگر با استفاده از رصدهای پیش از سال 841ق نوشته شده است. در بخش دوم از صورالکواکب عبدالرحمان صوفی کمک گرفته شده و خود او هم از بطلمیوس اقتباس کرده است.


به همین علت فهرست ستارگان الغ‌بیگ اهمیت بسیار دارد و می‌توان گفت پس از اَبَرخُس در طول 17 قرن، دومین فهرست از نوع خود بوده و از لحاظ مختصاتی متأثر از کارهای بطلمیوس بوده است. زیج وی از این نظر بسیار مهم است که آخرین زیج در دنیای اسلام تا پیش از پیدایش دانش نجوم در غرب بوده است.


الغ‌بیگ هم‌زمان با بنای رصدخانه، مسجد، خانقاه، و حمام نیز در سمرقند ساخت و روستاها و املاک بسیاری را برای آنها وقف کرد.


الغ‌بیگ علاوه بر این کارها، کتابی نیز به نام اُلوس اربعه، درباره فرزندان چهارگانه چنگیزخان نوشته ولی تاکنون نسخه‌ای از آن به دست نیامده است. البته نسخه‌ای از خلاصه آن با نام شجرة الاتراک در موزه بریتانیا محفوظ است.


شاهرخ  در 25 ذی‌الحجه 850 در ری بیمار شد و درگذشت. با مرگ او دوران آرامش و امنیت به سر آمد. الغ‌بیگ در هنگام مرگ پدر، فرزند ارشد و یگانه فرزند پسر باقی مانده شاهرخ بود؛ به همین علت او یگانه جانشین پدر محسوب می‌شد اما شاهرخ هنگام سفر بی‌بازگشت خود به عراق عجم، علاءالدوله، نوه خود را به قائم مقامی در هرات برگزید و پس از مرگ او،علاءالدوله به پشتیبانی گوهرشاد خاتون بر تخت سلطنت نشست و این کار بر الغ‌بیگ خوش نیامد و به سمت هرات لشکر کشید. در فتح هرات عبداللطیف، پسر ارشد الغ‌بیگ، دلاوری‌ها کرد اما الغ‌بیگ او را نادیده گرفت و پاداش گشودن هرات را به پسر کوچک‌ترش، عبدالعزیز داد و عبداللطیف را به حکومت بلخ گمارد.


جنگ‌ها و درگیری‌های دیگری که بر سر قدرت تا یک سال ادامه یافت موجب شد تا کدورتی شدید بین الغ‌بیگ و فرزندش عبداللطیف به وجود آید و این کدورت‌ها تا آنجا ادامه یافت که در سال 853ق وقتی الغ‌بیگ از سر ناچاری به عبداللطیف روی آورد، با بی‌مهری فرزندروبه‌رو شد و هنگامی که برای حج از پسرش اجازه گرفت، با آنکه عبداللطیف موافقت خود را اعلام کرده بود، به فردی به نام عباس اجازه داد به خونخواهی پدرش، الغ‌بیگ را به قتل برساند.


هنگامی که در سال 1941 گروهی به سرپرستی ت.ن. قوی نیازوف گور الغ‌بیگ را در مقبره «گور امیر» سمرقند کشف کردند، الغ‌بیگ به رسم دین اسلام همچون شهدا با لباس کامل در گوری سنگی قرار داشت و نشانه‌های مرگی خونین در مهره سوم گردن او مشاهده شد.


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته